English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gallipot U پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spatulas U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatula U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
vial U شیشه کوچک دارو
stirrup cup;stirrup cup U پیاله بدرود پیاله خداحافظی یاجدایی
dressing U مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressings U مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dose rate U نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
boudoirs U اطاق کوچک مخصوص زن
boudoir U اطاق کوچک مخصوص زن
minicabs U اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
minicab U اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
tearoom U رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
petri dish U فرف کوچک مخصوص کشت میکرب
face off circle U هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
glove compartment U جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartments U جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
tessera U قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
thermal U کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
cache memory U یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
truckle U با چرخ کوچک مخصوص غلتاندن چرخ
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
heeltap U ته پیاله
heel tap U ته پیاله
compotator U هم پیاله
bottle companion U هم پیاله
boon coppanion U هم پیاله
pot companion U هم پیاله
craters U پیاله
crateris U پیاله
beakers U پیاله
beaker U پیاله
chalices U پیاله
chalice U پیاله
good fellow U هم پیاله
crater U پیاله
porringer U پیاله
cup U فنجان پیاله
mazard U پیاله فنجان
brimmer U پیاله لبالب
pot valiant U پیاله پهلوان
loving cup U پیاله گشت
horn U شیپور پیاله
calix U پیاله فنجان
cupped U فنجان پیاله
cups U فنجان پیاله
oiling U مرهم
salve U مرهم
oils U مرهم
cerate U مرهم
unguent U مرهم
balmy U مرهم
balmiest U مرهم
balmier U مرهم
inunction U مرهم
ointments U مرهم
spatule U مرهم کش
balms U مرهم
oil U مرهم
balm U مرهم
demulcent U مرهم
ointment U مرهم
tap room U محل پیاله فروشی
facer U پیاله لبالب جام پر
bars U بساط پیاله فروشان
to take wine with any one U با کسی هم پیاله شدن
barroom U بار یا پیاله فروشی
bar U بساط پیاله فروشان
taproom U محل پیاله فروشی
iatraliptics U مرهم گذاری
salver U مرهم گذار
salvers U مرهم گذار
basilic ointment U مرهم باسلیقون
inunction U مرهم گذاری
chrism U مرهم تدهین
spatulate U شبیه مرهم کش
cold cream U یکجور مرهم
spathulate U شبیه مرهم کش
opodeldoc U مرهم کافوری
unction U مرهم مداهنه
opodeldoc U مرهم صابونی
basilicon U مرهم باسلیقون
to invert a tumbler U پیاله یا استکانی را وارونه کردن
unction U مرهم گذاری تدهین
salve U مرهم تسکین دهنده
carron oil U مرهم روغن برزک
deranyement U اختلال مرهم زنی
Crater U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
Cup U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
loving cup U پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
liniment U مرهم رقیق روغن مالش
liniments U مرهم رقیق روغن مالش
the doctor ordered an ointment U پزشک مرهم تجویز کرد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
balmiest U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
drugged U دارو
medics U دارو
puisne judge U دارو جز
drugging U دارو
medicinally U با دارو
medicines U دارو
medicament U دارو
medicine U دارو
pharmaceutic U دارو
medicaments U دارو
materia medica U دارو
drugs U دارو
pills U حب دارو
remedying U دارو
natural philosophy U دارو
drug U دارو
pharmaceuticals U دارو
pharmaceutical U دارو
medications U دارو
medication U دارو
remedy U دارو
remedies U دارو
cured U دارو
cures U دارو
remedied U دارو
pill U حب دارو
cure U دارو
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
withdrawals U ترک دارو
muller U دارو ساز
dosage U یک خوراک دارو
withdrawal U ترک دارو
alkahest U نوش دارو
dosages U یک خوراک دارو
troche U قرص دارو
cure all U نوش دارو
doses U یک خوراک دارو
hyssop U اشنان دارو
doses U مقدار دارو
male fern U کیل دارو
pouch kit U جعبه دارو
substance withdrawal U ترک دارو
dose U یک خوراک دارو
chemic U دارو فروش
dose U مقدار دارو
philtre U مهر دارو
dosing U مقدار دارو
philter U مهر دارو
dosing U یک خوراک دارو
pouch kit U جای دارو
lungwort U سینه دارو
calomel U کرم دارو
dosed U مقدار دارو
dosed U یک خوراک دارو
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
resolutive U دارو یا عامل گدازنده
hocus U نوشابه دارو زده
orthopathy U معالجه بدون دارو
dosage U مقدار استعمال دارو
dozing U دوز یک خوراک دارو
dozes U دوز یک خوراک دارو
dozed U دوز یک خوراک دارو
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
doze U دوز یک خوراک دارو
miyhridate U زهر دارو پادزهر
withdrawal symptoms U نشانههای ترک دارو
drug holiday U ترک موقت دارو
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
seasoning U دارو زنی بچوب
medications U دارو [به طور کلی ]
drugs U دارو [به طور کلی ]
drug abuse U سوء استفاده از دارو
withdrawal syndrome U نشانگان ترک دارو
dosages U مقدار استعمال دارو
drugs of every description [of all descriptions] U همه نوع دارو
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
iamatology U مبحث دارو شناسی پزشکی
doze U مقدار کافی از یک دارو خوراک
dope U دارو دادن تخدیر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com