Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
demodulator
U
پیاده کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
capped pawn
U
پیاده مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
Other Matches
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pavements
U
پیاده رو
paths
U
پیاده رو
ganway
U
پل پیاده رو
foot bank
U
پیاده رو
foot bridge
U
پل پیاده رو
pedestrian bridge
U
پل پیاده رو
infantry man
U
پیاده
pavement
U
پیاده رو
walkway
U
پیاده رو
sidewalks
U
پیاده رو
sidewalk
U
پیاده رو
on of
U
پیاده
peripatetic
U
پیاده رو
dismounted
U
پیاده
impledge
U
پیاده
pignorate
U
پیاده
side walk
U
پیاده رو
walkways
U
پیاده رو
footer
U
پیاده رو
walks
U
پیاده رو
footpath
U
پیاده رو
footway
U
پیاده رو
pedestrian
U
پیاده
foot slogger
U
پیاده
pedestrians
U
پیاده
afoot
U
پیاده
foot infantry
U
پیاده
path
U
پیاده رو
footpaths
U
پیاده رو
walked
U
پیاده رو
walk
U
پیاده رو
infantry
U
پیاده
alighted
U
پیاده شدن
alighting
U
پیاده شدن
alights
U
پیاده شدن
promotion
U
ترفیع پیاده
wayfaring
U
پیاده روی
dismounts
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
set down
U
پیاده کردن
footsoldier
U
سرباز پیاده
pedestrianism
U
پیاده روی
wayfarers
U
مسافر پیاده
wayfarer
U
مسافر پیاده
pawns
U
پیاده شطرنج
pawning
U
پیاده شطرنج
pawned
U
پیاده شطرنج
pawn
U
پیاده شطرنج
get down
U
پیاده شدن
zebra crossings
U
خط عابر پیاده
zebra crossing
U
خط عابر پیاده
walkabouts
U
گردش پیاده
walkabouts
U
مسافرت پیاده
walkabout
U
گردش پیاده
walkabout
U
مسافرت پیاده
kerbs
U
جدول پیاده رو
kerbs
U
حاشیه پیاده رو
kerb
U
جدول پیاده رو
kerb
U
حاشیه پیاده رو
alight
U
پیاده شدن
counterpawn
U
پیاده متقابل
pedestrian crossings
U
گذرگاه پیاده
pedestrian crossing
U
گذرگاه پیاده
to walk . To go on foot.
U
پیاده رفتن
infantry
U
سرباز پیاده
disembark
U
پیاده کردن
disembark
U
پیاده شدن
disembarked
U
پیاده کردن
mechanized
U
پیاده زرهی
ganger
U
مسافر پیاده
hiked
U
پیاده روی
pads
U
دزد پیاده
pad
U
دزد پیاده
hiking
U
پیاده روی
hump
U
پیاده روی
humping
U
پیاده روی
humps
U
پیاده روی
infantry
U
پیاده نظام
disembarking
U
پیاده کردن
foot slugger
U
سرباز پیاده
disembarked
U
پیاده شدن
promotions
U
ترفیع پیاده
pignorate
U
پیاده شطرنج
footpad
U
راهزن پیاده
rifle man
U
سرباز پیاده
dismount
U
پیاده کردن
hike
U
پیاده روی
disembarking
U
پیاده شدن
disembarks
U
پیاده کردن
foot infantry
U
پیاده نظام
disembarks
U
پیاده شدن
foot passenger
U
مسافر پیاده
foot passenger
U
پیاده پا رهسپار
regiment of f.
U
هنگ پیاده
hikes
U
پیاده روی
dismantles
U
پیاده کردن
unset
U
پیاده کردن
disembarkation
U
پیاده شدن
dismantlement
U
پیاده کردن
to ride shanks's mare
U
پیاده رفتن
to pad the hoof
U
پیاده رفتن
footbridge
U
پل پیاده روها
to pad it
U
پیاده رفتن
to pad aroad
U
پیاده رفتن
footbridge
U
پل پیاده روی
footbridges
U
پل پیاده روها
to go on foot
U
پیاده رفتن
torero
U
گاوباز پیاده
armored infantry
U
پیاده زرهی
dismantling
U
پیاده کردن
dismantle
U
پیاده کردن
infantry man
U
سرباز پیاده
turnable foot bridge
U
پل پیاده رو گردان
disassemble
U
پیاده کردن
dismantled
U
پیاده کردن
take down
U
پیاده کردن
impledge
U
پیاده شطرنج
implementation
U
پیاده سازی
footbridges
U
پل پیاده روی
to get off
U
پیاده شدن از
armored infantry
U
پیاده مکانیزه
demodulation
U
پیاده کردن
banquette
U
نیمکت پیاده رو
skirmisher
U
پیاده نظام
grabby
U
سرباز پیاده
knight of the road
U
راهزن پیاده
on foot
U
پای پیاده
on foot
U
به صورت پیاده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
curb
U
جلوگیری لبه پیاده رو
dismount
U
پیاده کردن یا شدن
dismantling
U
پیاده کردن موتور
treadway bridge
U
پل عبور موقتی پیاده
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
pathways
U
خط سیر جاده پیاده رو
light infantry
U
پیاده نظام سبک
poisoned pawn
U
پیاده زهراگین یا مسموم
advanced pawn
U
پیاده پیش رفته
land vi
U
پیاده شدن رسیدن
I wI'll get off here.
U
اینجا پیاده می شوم
dismantles
U
پیاده کردن موتور
curbs
U
جلوگیری لبه پیاده رو
walks
U
گردش پیاده گردشگاه
fee pawn
U
پیاده ازاد شطرنج
curbing
U
جلوگیری لبه پیاده رو
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
curbed
U
جلوگیری لبه پیاده رو
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
isolani
U
پیاده ایزوله شطرنج
to drop someone off
U
کسی را پیاده کرن
infantry
U
رسته پیاده نظام
deplane
U
از هواپیما پیاده شدن
mush
U
پیاده در برف سفرکردن
shins
U
پیاده وباسرعت رفتن
shin
U
پیاده وباسرعت رفتن
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
walked
U
گردش پیاده گردشگاه
walk
U
گردش پیاده گردشگاه
staking
U
پیاده کردن مسیر
system implementation
U
پیاده سازی سیستم
landing ship
U
ناو نیرو پیاده کن
pad
U
پیاده سفر کردن
janizary
U
سرباز پیاده نظام
pads
U
پیاده سفر کردن
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
pathway
U
خط سیر جاده پیاده رو
at walking pace
U
با سرعت پیاده روی
dismounting
U
از اسب پیاده شدن
pawn roller
U
پیاده رانی شطرنج
unmounted
U
سوار نشده پیاده
dismounts
U
پیاده کردن یا شدن
dosmount command
U
فرمان پیاده کردن
dismount
U
از اسب پیاده شدن
pedestrianizing
U
پیاده روی کردن
pedestrianizes
U
پیاده روی کردن
pedestrianized
U
پیاده روی کردن
pedestrianize
U
پیاده روی کردن
dismounting
U
پیاده کردن یا شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com