English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
dismantling U پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن
disembark U پیاده کردن
dismantle U پیاده کردن
disembarked U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
demodulation U پیاده کردن
dismount U پیاده کردن
disembarking U پیاده کردن
unset U پیاده کردن
dismantles U پیاده کردن
dismounting U پیاده کردن
take down U پیاده کردن
set down U پیاده کردن
dismantled U پیاده کردن
dismantlement U پیاده کردن
disassembly U پیاده کردن موتور
dismantling U پیاده کردن موتور
dismantles U پیاده کردن موتور
pedestrianised U پیاده روی کردن
dosmount command U فرمان پیاده کردن
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
dismantled U پیاده کردن موتور
dismounts U پیاده کردن یا شدن
staking U پیاده کردن مسیر
pedestrianises U پیاده روی کردن
setting out U پیاده کردن مسیر
setting out U پیاده کردن نقشه
pedestrianizes U پیاده روی کردن
dismantle U پیاده کردن موتور
pads U پیاده سفر کردن
pedestrianized U پیاده روی کردن
dismount U پیاده کردن یا شدن
pad U پیاده سفر کردن
dismounting U پیاده کردن یا شدن
pedestrianizing U پیاده روی کردن
pedestrianising U پیاده روی کردن
pedestrianize U پیاده روی کردن
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
walk U گردش کردن پیاده رفتن
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
removable U قابل سوار و پیاده کردن
walked U گردش کردن پیاده رفتن
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
walks U گردش کردن پیاده رفتن
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
terminals U محل پیاده وسوار کردن بارها
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
terminal U محل پیاده وسوار کردن بارها
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
unhorse U از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
pedestrian bridge U پل پیاده رو
foot infantry U پیاده
infantry man U پیاده
foot bank U پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
footer U پیاده رو
foot slogger U پیاده
afoot U پیاده
pignorate U پیاده
walks U پیاده رو
paths U پیاده رو
pedestrians U پیاده
pavement U پیاده رو
walkways U پیاده رو
impledge U پیاده
walkway U پیاده رو
peripatetic U پیاده رو
sidewalk U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
on of U پیاده
dismounted U پیاده
footpaths U پیاده رو
pedestrian U پیاده
walked U پیاده رو
walk U پیاده رو
sidewalks U پیاده رو
side walk U پیاده رو
footway U پیاده رو
infantry U پیاده
pavements U پیاده رو
footpath U پیاده رو
path U پیاده رو
hiked U پیاده روی
hikes U پیاده روی
foot passenger U پیاده پا رهسپار
kerbs U جدول پیاده رو
walkabouts U مسافرت پیاده
walkabout U مسافرت پیاده
pedestrianism U پیاده روی
hike U پیاده روی
to get off U پیاده شدن از
kerb U حاشیه پیاده رو
kerb U جدول پیاده رو
kerbs U حاشیه پیاده رو
skirmisher U پیاده نظام
impledge U پیاده شطرنج
implementation U پیاده سازی
wayfarers U مسافر پیاده
foot slugger U سرباز پیاده
zebra crossing U خط عابر پیاده
disembarkation U پیاده شدن
zebra crossings U خط عابر پیاده
armored infantry U پیاده زرهی
footpad U راهزن پیاده
armored infantry U پیاده مکانیزه
footsoldier U سرباز پیاده
wayfarer U مسافر پیاده
pawns U پیاده شطرنج
grabby U سرباز پیاده
demodulator U پیاده کننده
ganger U مسافر پیاده
walkabouts U گردش پیاده
get down U پیاده شدن
regiment of f. U هنگ پیاده
hiking U پیاده روی
banquette U نیمکت پیاده رو
pawned U پیاده شطرنج
pawning U پیاده شطرنج
pawn U پیاده شطرنج
disembark U پیاده شدن
alighting U پیاده شدن
promotion U ترفیع پیاده
promotions U ترفیع پیاده
disembarking U پیاده شدن
alighted U پیاده شدن
footbridge U پل پیاده روها
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
alight U پیاده شدن
infantry U سرباز پیاده
infantry U پیاده نظام
wayfaring U پیاده روی
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
footbridge U پل پیاده روی
alights U پیاده شدن
disembarked U پیاده شدن
mechanized U پیاده زرهی
on foot U به صورت پیاده
on foot U پای پیاده
disembarks U پیاده شدن
pad U دزد پیاده
rifle man U سرباز پیاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com