English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
epithelize U پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
epithelialize U پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
Other Matches
epithelioma U غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
mucous U مخاطی
epithelioid U مخاطی
mucoid U مخاطی
epithelial U مخاطی
pituitous U مخاطی
mucosa U شامه مخاطی
mucous membrance U غشا مخاطی
mucous membrance U شامه مخاطی
mucosa U غشا مخاطی
mucopurulent U چرک مخاطی
pituitary U بلغمی مخاطی
pituitaries U بلغمی مخاطی
gleety U لزج مخاطی
mucosity U ماده مخاطی بلغم
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
rhinitis U ورم غشاء مخاطی بینی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
rhinopharyngitis U ورم غشاء مخاطی بینی و حلق
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
mucus [secretion of the mucous membranes] U خلط [بلغم] [ماده لزج] [ترشح غشا مخاطی] [پزشکی]
psilosis U یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
covert U پوشیده
feathered U پوشیده
crypto U پوشیده
larvated U پوشیده
crested U پوشیده
painted U پوشیده
latent U پوشیده
furriest U خز پوشیده
furry U خز پوشیده
veiled U پوشیده
dressed U پوشیده
impenetrable U پوشیده
overcast U پوشیده
occult U پوشیده
recondite U پوشیده
shaded U پوشیده
defilade U پوشیده
privates U پوشیده
private U پوشیده
florid U پوشیده از گل
inapparent U پوشیده
cryptonimous U پوشیده نام
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
verrucous U پوشیده از گندمه
habilitate U لباس پوشیده
snowy U پوشیده از برف
covered approach U مسیر پوشیده
shrubby U پوشیده از بوته
solvated U حلال پوشیده
snow clad U برف پوشیده
shod U کفش پوشیده
glace U پوشیده ازشکر
cryptonym U نام پوشیده
scurvy U پوشیده از شوره
verrucose U پوشیده از گندمه
robed in bleck U سیاه پوشیده
covered space U فضای سر پوشیده
scanned image U تصویر پوشیده
cryptogenous U پوشیده سبب
cryptical U پوشیده مرموز
covered space U فضای پوشیده
covered position U موضع پوشیده
efflorescent U پوشیده ازگرداملاح
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
panoplied U زره پوشیده از سر تا پا
blotchy U پوشیده از لکه
grassy U پوشیده از چمن
stubbly U پوشیده از کاهبن
defiladed area U منطقه پوشیده
rolling country U زمین پوشیده
surmounted with snow U پوشیده از برف
plumbeous U پوشیده از سرب
sadly dressed U جامه غم پوشیده
secret U اسرارامیز پوشیده
latent defect U نقض پوشیده
armor basis U پوشیده با زره
secrets U اسرارامیز پوشیده
iciest U پوشیده از یخ بسیارسرد
acloud U پوشیده از ابر
icy U پوشیده از یخ بسیارسرد
feathery U پوشیده ازپر
uncovered U غیر پوشیده
masked depression U افسردگی پوشیده
covert U پوشیده پوشپر
mystic sense U معنی پوشیده
masked epilepsy U صرع پوشیده
cloudy U پوشیده از ابر
storehouse U انبار سر پوشیده
storehouses U انبار سر پوشیده
ivied U پوشیده از پاپیتال
beetles U پوشیده شدن
concealed U پوشیده شده
bosky U پوشیده ازبیشه
beetle U پوشیده شدن
icier U پوشیده از یخ بسیارسرد
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
bosky U پوشیده از بوته
kerchiefed or chift U بادستمال پوشیده
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
tussocky U پوشیده ازکلاله مو یا علف
stellular U پوشیده ازستارگان کوچک
in mourning U جامه ماتم پوشیده
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
bushed U ازبوته پوشیده شده
incog U پوشیده بانام عوضی
dressed up to the nines U با دقت لباس پوشیده
frosted U پوشیده ازشبنم یخ زده
woody U چوبی پوشیده از چوب
squamose U پوشیده از فلس یاپولک
scutate U پوشیده از فلسهای بزرگ
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
ermined U جامه قاقم پوشیده
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
culvert U مجرای سر پوشیده ابرو
woolfell U پوست پوشیده ازپشم
woolskin U پوست پوشیده ازپشم
he is thinly dressed U کم لباس پوشیده است
clarence U درشکه چهارچرخه پوشیده
hiddenly U بطور پوشیده و مکتوم
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
he wears black U سیاه پوشیده است
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
covered approach U راه نفوذی پوشیده
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
rich clad U جامه فاخر پوشیده
verdant U پوشیده از سبزه بی تجربه
culverts U مجرای سر پوشیده ابرو
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
gesso U سطح پوشیده از بتونه
reconditely U بطور پوشیده یا عمیق
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
neurine U بافت پی
knit goods U کش بافت
tissue U بافت
texture U بافت
loose texture U بافت شل
gold tisane U زر بافت
of a loose textture U شل بافت
textures U بافت
fiber U بافت
contexts U بافت
contexture U بافت
tissues U بافت
of a loose texture U شل بافت
context U بافت
knitted U بافت
grain U بافت
acinarious U پوشیده شده از حفرههای کروی
pollinose U پوشیده ازگردههای زرد رنگ
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
puberulent U پوشیده شده از موهای ریز
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
masks U زمین پوشیده از دید و تیر
he is thinly dressed U لباس نازک پوشیده است
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
mask U زمین پوشیده از دید و تیر
snow-capped U دارای قله پوشیده از برف
turfy U پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
spiny U پوشیده شده ازخارهای زیاد
She was dressed in the latest fashion . U آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
she was prettily dressed U جامه قشنگ پوشیده بود
spinose U پوشیده شده ازخارهای زیاد
lepidote U پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
defilade U گودال پوشیده از دید و تیر
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
smoggy U پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
ceil U [پوشیده شده با روکوب چوبی]
soddy U پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
fibres U بافت لیف
direction U سمت بافت
in vivo U بافت زنده
histology U بافت شناسی
flat weave U تخت بافت
biopsy U بافت برداری
knit goods U کالای کش بافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com