English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
verrucose U پوشیده از گندمه
verrucous U پوشیده از گندمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warts U گندمه
lentigo U گندمه
wart U گندمه
lenticule U کک مک گندمه
verruca U گندمه برامدگی
verrucas U گندمه برامدگی
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
larvated U پوشیده
shaded U پوشیده
inapparent U پوشیده
veiled U پوشیده
defilade U پوشیده
painted U پوشیده
dressed U پوشیده
overcast U پوشیده
impenetrable U پوشیده
crested U پوشیده
feathered U پوشیده
occult U پوشیده
crypto U پوشیده
recondite U پوشیده
furry U خز پوشیده
private U پوشیده
furriest U خز پوشیده
latent U پوشیده
privates U پوشیده
florid U پوشیده از گل
covert U پوشیده
covered position U موضع پوشیده
stubbly U پوشیده از کاهبن
covered space U فضای پوشیده
blotchy U پوشیده از لکه
cryptical U پوشیده مرموز
covered approach U مسیر پوشیده
mystic sense U معنی پوشیده
bosky U پوشیده ازبیشه
solvated U حلال پوشیده
snow clad U برف پوشیده
cloudy U پوشیده از ابر
acloud U پوشیده از ابر
shrubby U پوشیده از بوته
scurvy U پوشیده از شوره
armor basis U پوشیده با زره
bosky U پوشیده از بوته
covered space U فضای سر پوشیده
scanned image U تصویر پوشیده
panoplied U زره پوشیده از سر تا پا
glace U پوشیده ازشکر
habilitate U لباس پوشیده
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
ivied U پوشیده از پاپیتال
masked epilepsy U صرع پوشیده
kerchiefed or chift U بادستمال پوشیده
latent defect U نقض پوشیده
plumbeous U پوشیده از سرب
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
sadly dressed U جامه غم پوشیده
rolling country U زمین پوشیده
cryptogenous U پوشیده سبب
cryptonimous U پوشیده نام
cryptonym U نام پوشیده
robed in bleck U سیاه پوشیده
surmounted with snow U پوشیده از برف
defiladed area U منطقه پوشیده
efflorescent U پوشیده ازگرداملاح
masked depression U افسردگی پوشیده
icier U پوشیده از یخ بسیارسرد
storehouses U انبار سر پوشیده
covert U پوشیده پوشپر
feathery U پوشیده ازپر
uncovered U غیر پوشیده
secrets U اسرارامیز پوشیده
secret U اسرارامیز پوشیده
iciest U پوشیده از یخ بسیارسرد
storehouse U انبار سر پوشیده
beetle U پوشیده شدن
grassy U پوشیده از چمن
concealed U پوشیده شده
beetles U پوشیده شدن
icy U پوشیده از یخ بسیارسرد
shod U کفش پوشیده
snowy U پوشیده از برف
stellular U پوشیده ازستارگان کوچک
he is thinly dressed U کم لباس پوشیده است
tussocky U پوشیده ازکلاله مو یا علف
gesso U سطح پوشیده از بتونه
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
verdant U پوشیده از سبزه بی تجربه
he wears black U سیاه پوشیده است
hiddenly U بطور پوشیده و مکتوم
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
squamose U پوشیده از فلس یاپولک
reconditely U بطور پوشیده یا عمیق
rich clad U جامه فاخر پوشیده
woody U چوبی پوشیده از چوب
incog U پوشیده بانام عوضی
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
in mourning U جامه ماتم پوشیده
woolskin U پوست پوشیده ازپشم
woolfell U پوست پوشیده ازپشم
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
culvert U مجرای سر پوشیده ابرو
culverts U مجرای سر پوشیده ابرو
bushed U ازبوته پوشیده شده
scutate U پوشیده از فلسهای بزرگ
clarence U درشکه چهارچرخه پوشیده
frosted U پوشیده ازشبنم یخ زده
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
dressed up to the nines U با دقت لباس پوشیده
ermined U جامه قاقم پوشیده
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
covered approach U راه نفوذی پوشیده
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
puberulent U پوشیده شده از موهای ریز
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
spinose U پوشیده شده ازخارهای زیاد
pollinose U پوشیده ازگردههای زرد رنگ
soddy U پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
she was prettily dressed U جامه قشنگ پوشیده بود
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
acinarious U پوشیده شده از حفرههای کروی
snow-capped U دارای قله پوشیده از برف
smoggy U پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
spiny U پوشیده شده ازخارهای زیاد
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
turfy U پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
ceil U [پوشیده شده با روکوب چوبی]
defilade U گودال پوشیده از دید و تیر
She was dressed in the latest fashion . U آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
he is thinly dressed U لباس نازک پوشیده است
lepidote U پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
mask U زمین پوشیده از دید و تیر
masks U زمین پوشیده از دید و تیر
pilose U پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
she wears a shirt U پیراهن پوشیده است برتن دارد
slipcover U پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
under pledge of secrecy U با این قول که راز پوشیده بماند
slushy <adj.> U پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
wooded U پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
thicketed U پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
frosts U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
encapsulated U فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
slipper bath U یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
grandstands U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
grandstand U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
to gloze over one's words U سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
scrub U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
geode U سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
scrubs U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
gold contacts U که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
footprint U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
footprints U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
pictures U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
muddy weather U هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
picture U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
screens U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
epithelialize U پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
Type cable U چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
electrostatic U محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
epithelize U پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
garbed in silk U جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
glaciated U ازیخ پوشیده شده زیرتاثیرعمل یخ واقع شده
electrosensitive U کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
You have got odd socks on . U جورابهایت را لنگه به لنگه پوشیده ای
scutellate U فلس دار پوشیده از فلس
it is wrapt in mystery U پوشیده است نهانی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com