Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spinner
U
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pants
U
پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals
U
توپی و غلاف توپی گردان
bezel
U
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet
U
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
screens
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
aerodynamic
U
ایرودینامیکی
aerodynamically
U
ایرودینامیکی
aerodynamic center
U
مرکز ایرودینامیکی
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
aerodynamic balance
U
تعادل ایرودینامیکی
aerodynamic coefficient
U
ضریب ایرودینامیکی
aerodynamic missile
U
موشک ایرودینامیکی
airfoil
U
جسم ایرودینامیکی
aerofoil
U
مقطع ایرودینامیکی
airfoil
U
مقطع ایرودینامیکی
darted
U
رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
dart
U
رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
aerodynamic
U
با استفاده ازقوانین ایرودینامیکی
aerodynamically
U
با استفاده ازقوانین ایرودینامیکی
darting
U
رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
aerodynamic mean chord
U
وتر متوسط ایرودینامیکی
mean aerodynamic chord
U
وتر ایرودینامیکی متوسط
aerodynamic missile
U
موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
blister
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blistered
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
ride control
U
سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
blended
U
شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
pivot
U
توپی
tapping
U
توپی
tapped
U
توپی
tap
U
توپی
pivoted
U
توپی
pivots
U
توپی
ball joint
U
توپی
dowel
U
توپی
spigot
U
توپی
plugs
U
توپی
plugging
U
توپی
plug
U
توپی
to kick a ball
U
توپی را
spill
U
توپی
spilling
U
توپی
spilled
U
توپی
spills
U
توپی
cuticle
U
پوشش مو پوشش شاخی
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
rotor hub
U
توپی رتور
countersinck bit
U
مته توپی
pivot
U
توپی اتصال
spile
U
گل میخ توپی
pivoted
U
توپی اتصال
ball printer
U
چاپگر توپی
tapper
U
توپی گذار
pivots
U
توپی اتصال
fuse plug
U
توپی فیوز
hub bore
U
سوراخ توپی
ball joint
U
توپی اتصال
to catch a fly
U
توپی را ازهواگرفتن
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
stopper
U
توپی جلوگیری کننده
plug mill
U
دستگاه نورد توپی
stoppers
U
توپی جلوگیری کننده
plug
U
سربطری توپی گذاشتن
plugging
U
سربطری توپی گذاشتن
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
plugs
U
سربطری توپی گذاشتن
in
U
توپی که وارد دروازه شده
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
moustaches
U
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
lineball
U
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creeper
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creepers
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
netball
U
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
blade butt
U
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
cuban fork ball
U
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
outswinger
U
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
pods
U
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod
U
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
yorker
U
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
snick
U
توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
shrouded
U
پوشش
cowling
U
پوشش
facing
U
پوشش
involucre
U
پوشش
integument
U
پوشش
coverture
U
پوشش
casings
U
پوشش
hypethral
U
بی پوشش
crustification
U
پوشش
robes
U
پوشش
coat
U
پوشش
coated
U
پوشش
envelopment
U
پوشش
coatings
U
پوشش
coats
U
پوشش
coating
U
پوشش
surface
U
پوشش
surfaced
U
پوشش
encrustment
U
پوشش
surfaces
U
پوشش
head gear
U
پوشش سر
shroud
U
پوشش
facings
U
پوشش
sconce
U
پوشش
perianth
U
پوشش گل
concealment
U
پوشش
cover
U
پوشش
revetment
U
پوشش
camouflaging
U
پوشش
camouflages
U
پوشش
camouflaged
U
پوشش
capping
U
پوشش
coverings
U
پوشش
cladding
U
پوشش
involucrum
U
پوشش
overlay
U
پوشش
covers
U
پوشش
overlaying
U
پوشش
overlays
U
پوشش
camouflage
U
پوشش
encasing
U
پوشش
cases
U
پوشش
envelope
U
پوشش
casing
U
پوشش
mulches
U
پوشش
mulch
U
پوشش
encrustation
U
پوشش
capsule
U
پوشش
capsules
U
پوشش
coverage
U
پوشش
encrustations
U
پوشش
roofing
U
پوشش
roof
U
پوشش
roofs
U
پوشش
case
U
پوشش
envelopes
U
پوشش
masks
U
پوشش
masking
U
پوشش
sheath
U
پوشش
tunics
U
پوشش
tunic
U
پوشش
covering
U
پوشش
reimbursement
U
پوشش
reimbursements
U
پوشش
cowl
U
پوشش
cowls
U
پوشش
linings
U
پوشش
lining
U
پوشش
mask
U
پوشش
shield
U
پوشش
sheaths
U
پوشش
jackets
U
پوشش
packing
U
پوشش
tunc
U
پوشش
jacket
U
پوشش
shields
U
پوشش
disguise
U
پوشش
disguising
U
پوشش
disguises
U
پوشش
sheathing
U
پوشش
robe
U
پوشش
disguised
U
پوشش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com