Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aqueous corrosion
U
پوسیدگی در اثر رطوبت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
optimum moisture
U
رطوبت بهینه رطوبت مناسب
decaying
U
پوسیدگی
decays
U
پوسیدگی
putridness
U
پوسیدگی
putrescencty
U
پوسیدگی
putrescence
U
پوسیدگی
corrsion
U
پوسیدگی
decayed
U
پوسیدگی
decomposition
U
پوسیدگی
rottenness
U
پوسیدگی
wears
U
پوسیدگی
wear
U
پوسیدگی
decay
U
پوسیدگی
caries
U
پوسیدگی استخوان
dry rot
U
پوسیدگی چوب
cariosity
U
پوسیدگی استخوان
dental caries
U
پوسیدگی دندان
nail sickness
U
پوسیدگی چوب
weld decay
U
پوسیدگی جوش
putrefaction
U
پوسیدگی گندیدگی
pottsdisease
U
پوسیدگی مهرگان
inherent vice
U
پوسیدگی در اثر زمان
mustiness
U
پوسیدگی یا کپک زدگی
dewiness
U
رطوبت
moistness
U
رطوبت
moisteness
U
رطوبت
miosture
U
رطوبت
Humidifier
U
رطوبت زن
humidity of the atmosphere
U
رطوبت جو
wettest
U
رطوبت
dampest
U
رطوبت
dampers
U
رطوبت
moisture
U
رطوبت
wet
U
رطوبت
wets
U
رطوبت
damp
U
رطوبت
wetted
U
رطوبت
precipitation
U
در صد رطوبت
precipitation
U
رطوبت
humidity
U
رطوبت
dampness
U
رطوبت
psychrometer
U
رطوبت سنج
hygrosensitive
U
حساس به رطوبت
precipitation
U
میزان رطوبت
impermeable
U
رطوبت ناپذیر
mustiness
U
بوی رطوبت
moisture determination
U
تعیین رطوبت
mesic
U
نیازمند به رطوبت
water proof
U
رطوبت ناپذیر
water content
U
درصد رطوبت
the vitreoud humour
U
رطوبت زجاجیه
permeable
U
رطوبت پذیر
synovia
U
رطوبت مفصلی
surface moisture
U
رطوبت سطحی
specific humidity
U
رطوبت ویژه
sebaceous humour
U
رطوبت شحمی
moisture content
U
مقدار رطوبت
soil moisture
U
رطوبت خاک
hygroscope
U
رطوبت نما
relative humidity
U
رطوبت نسبی
hygrometry
U
رطوبت سنجی
hydrometer
U
رطوبت سنج
air dry
U
بدون رطوبت
air humidity
U
رطوبت هوا
air moisture
U
رطوبت هوا
humidification
U
رطوبت افزایی
free moisture
U
رطوبت سطحی
free moisture
U
رطوبت ازاد
capillaries
U
رطوبت موئینهای
desicant
U
رطوبت گیر
dehumidify
U
رطوبت گرفتن
dehumidification
U
رطوبت زدایی
humidity
U
غلظت رطوبت
capillary
U
رطوبت موئینهای
absolute humidity
U
رطوبت مطلق
humidity
U
چگالی رطوبت
hygrometer
U
رطوبت سنج
humidity
U
میزان رطوبت
silica gel
U
ماده جاذب رطوبت
wettish
U
رطوبت دار خیس
to fog off
U
دراثر رطوبت پوسیدن
dampen
U
رطوبت پیدا کردن
absolute humidity of gas
U
رطوبت مطلق گاز
groundsheet
U
فرش رطوبت ناپذیر
groundsheets
U
فرش رطوبت ناپذیر
hygrology
U
گفتار در رطوبت هوا
dampened
U
رطوبت پیدا کردن
hygroscopic moisture
U
رطوبت موجود در هوا
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
dampens
U
رطوبت پیدا کردن
dampening
U
رطوبت پیدا کردن
hyalitis
U
ورم رطوبت زجاجی
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
equilibrium moisture content
U
درصد رطوبت متعادل
permeability
U
قابلیت عبور دادن رطوبت
intravitreous
U
واقع در درون رطوبت شیشهای
optimum moisture content
U
درصد رطوبت مناسب خاک
moisture content
U
درصد رطوبت موجود در خاک
permeable
U
قابل عبور دادن رطوبت
unavailable water
U
رطوبت غیر قابل استفاده
humectant
U
مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
deformation due to moisture and tempratu
U
تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
ret
U
در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
mag
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mags
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
damp land pit curing
U
نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
hygrograph
U
دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
tooth decay
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental caries
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental decay
[Caries dentium]
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
caries
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
cavities
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dry rot
U
پوسیدگی
[خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
psychrometer
U
دستگاه بخار سنج هوا رطوبت سنج
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
hydrotropism
U
اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com