Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
skin
U
پوست پوستی
skinned
U
پوست پوستی
skinning
U
پوست پوستی
skins
U
پوست پوستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acanthosisnigricans
U
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
endermic
U
ازراه پوستی از ورا پوست
Other Matches
dermoidal
U
دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
dermoid
U
دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
tropical sore
U
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
U
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
U
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
U
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
U
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
dermal
U
پوستی
cutaneous
U
پوستی
pergameneous
U
پوستی
dermatic
U
پوستی
tegumental
U
پوستی
cortical
U
پوستی
cutaneous sense
U
حس پوستی
dermatoid
U
پوستی
parchmenty
U
پوستی
corticated
U
پوستی
pelting
U
پوستی
crustal
U
پوستی
integumentary
U
پوستی
barky
U
پوستی
skinny
U
پوستی
corticate
U
پوستی
dermatosis
U
بیماریهای پوستی
subcutaneous
U
زیر پوستی
dermal senses
U
احساسهای پوستی
transcutaneous
U
ماوراء پوستی
transcutaneal
U
ورا پوستی
transcutaneal
U
ماوراء پوستی
pell
U
طومار پوستی
percutaneous
U
زیر پوستی
parchment paper
U
کاغذ پوستی
intradermic
U
درون پوستی
intradermal
U
درون پوستی
hypodermal
U
زیر پوستی
busby
U
یکجور کلاه پوستی
haptics
U
علم حواس پوستی
papilloma
U
ورم یا برامدگیهای پوستی
busbies
U
یکجور کلاه پوستی
dermatology
U
مبحث امراض پوستی
cutaneous pupillary reflex
U
بازتاب پوستی مردمک
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
favus
U
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
oriental sore
U
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
U
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
U
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
U
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
U
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tropical sore
U
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
U
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
peel
U
پوست انداختن پوست
peels
U
پوست انداختن پوست
Boer
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boers
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
hypodermic injection
U
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
dermis
U
پوست
rind
U
پوست
shell
U
پوست
hides
U
پوست
husks
U
پوست
hide
U
پوست
shells
U
پوست
rinds
U
پوست
husk
U
پوست
integument
U
پوست
peeling
U
پوست
peels
U
پوست
shelling
U
پوست
glume
U
پوست
parer
U
پوست کن
peel
پوست
neurilemma or lema
U
پوست پی
flayer
U
پوست کن
peltry
U
پوست
cuticle
U
پوست
barks
U
پوست
skin
U
پوست
encrustations
U
پوست
stripper
U
پوست کن
strippers
U
پوست کن
dermatalgia
U
پوست
encrustation
U
پوست
barking
U
پوست
skinned
U
پوست
hull
U
پوست
hulls
U
پوست
skins
U
پوست
skinning
U
پوست
bark
U
پوست
barked
U
پوست
scalp
U
پوست سر
goatskin
U
پوست بز
tegmen
U
پوست
goat
U
پوست بز
shale
U
پوست
skinner
U
پوست کن
tegmentum
U
پوست
cortices
U
پوست
tunc
U
پوست
cortex
U
پوست
crustal
U
پوست
skinless
U
بی پوست
swanskin
U
پوست قو
goatskins
U
پوست بز
goats
U
پوست بز
dermotropic
U
پوست گرای
cuticular
U
پوست مانند
dermotropic
U
متمایل به پوست
alphosis
U
بیرنگی پوست
cuticular
U
وابسته به پوست
albinism
U
سفیدی پوست
desquamate
U
پوست انداختن
aboveboard
U
پوست کنده
egg shell
U
پوست تخم
ectorderm
U
برون پوست
ecdysis
U
پوست ریختن
ecdysis
U
پوست اندازی
taxidermy
U
پوست ارایی
dry bones
U
پوست واستخوان
picked
U
پوست کنده
drumhead
U
پوست طبل
drum head
U
پوست طبل
desquamate
U
پوست ریختن
dermoidal
U
پوست مانند
dermoidal
U
شبیه پوست
apple peel
U
پوست سیب
barky
U
پوست دار
dermatopathy
U
ناخوشی پوست
dermatology
U
پوست شناسی
dermatography
U
شرح پوست
bast
U
پوست درخت
blach hulled
U
سیاه پوست
calfskin
U
پوست گوساله
parchmenty
U
پوست مانند
calf skin
U
پوست گوساله
broadtail
U
پوست بره
dermatographia
U
پوست نگاری
dermatosis
U
اماس پوست
corticate
U
پوست دار
dermoid
U
پوست مانند
corticated
U
پوست دار
cutis
U
پوست زیرین
dermoid
U
شبیه پوست
debark
U
پوست کندن از
decorticate
U
پوست کندن از
derm
U
زیر پوست
dermatozoa
U
انگلهای پوست
dermatoid
U
پوست مانند
scalable
U
پوست کندنی
Afrikaner
U
سفید پوست
Afrikaners
U
سفید پوست
encrustation
U
پوست زخم
encrustations
U
پوست زخم
whity
U
سفید پوست
whitey
U
سفید پوست
transcutaneal
U
عبورکننده از پوست
scarf skin
U
پوست برونی
shuck
U
پوست نخودوغیره
skin and bone
U
پوست واستخوان
skinner
U
پوست فروش
skiver
U
پوست تراش
slipe
U
پوست کندن از
taxidermist
U
پوست ارا
tegmentum
U
پوست طبیعی
thick skinned
U
پوست کلفت
thin skinned
U
پوست نازک
sheep skin
U
پوست گوسفند
chap
U
ترک
[در پوست]
chap
U
شکاف
[در پوست]
chap
U
خشگی پوست
to strip something off
U
کندن
[پوست]
onion skin
U
پوست پیاز
endoderm
U
درون پوست
flench
U
پوست کندن
flense
U
پوست کندن
glumaceous
U
پوست دار
hard shell
U
سخت پوست
hardshell
U
سخت پوست
hulled
U
پوست کنده
husked
U
پوست کنده
hypodermis
U
پوست زیرین
impassiveness
U
پوست کلفتی
in plain english
U
پوست کنده
fellmonger
U
دلال پوست
fellmonger
U
پوست فروش
exuviate
U
پوست انداختن
entoderm
U
درون پوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com