Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ectoclast
U
پوسته خارجی سلول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slough
U
پوسته خارجی
epicarp
U
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
proctodaeum
U
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
spermatid
U
سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium
U
سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
banjo axle
U
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
U
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium
U
سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
pelliculate
U
پوسته پوسته شامه دار
flaking
U
جرقه پوسته پوسته شدن
flake
U
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
U
جرقه پوسته پوسته شدن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
scabrous
U
زبر پوسته پوسته
scabs
U
پوسته پوسته شدن
desquamate
U
پوسته پوسته شدن
scab
U
پوسته پوسته شدن
exfoliate
U
پوسته پوسته شدن
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
zoogamete
U
سلول
cell
U
سلول
data cell
U
سلول
cells
U
سلول
cellulous
U
سلول دار
unit cell
U
سلول واحد
data cell
U
سلول داده
cytology
U
سلول شناس
lymph cell
U
سلول لنف
stractural cell
U
سلول ساختاری
storage cell
U
سلول انباره
locular
U
سلول دار
cell
U
سلول یکنفری
cells
U
پیل سلول
transformer cell
U
سلول ترانسفورماتور
cellulated
U
سلول دار
cells
U
سلول یکنفری
celluloid
U
مانند سلول
cell
U
پیل سلول
cellule
U
سلول کوچک
binary cell
U
سلول دودویی
memory cell
U
سلول حافظه
solar cells
U
سلول خورشیدی
germ cell
U
سلول تخم
pixel
U
سلول تصویر
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریک
gonocyte
U
سلول جنسی
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریکی
photoconductive cell
U
سلول فوتورسانا
phagocytosis
U
سلول خواری
gonium
U
سلول نطفه
wards
U
سلول زندان
ward
U
سلول زندان
germ cell
U
سلول نطفه
gametangium
U
سلول جنسی
galvanic cell
U
سلول گالوانی
solar cell
U
سلول خورشیدی
photo cell
U
سلول فتوالکتریک
cleave
U
شکافتن سلول
accumulator cell
U
سلول اکومولاتور
odontoblast
U
سلول دندانی
active cell
U
سلول فعال
cleaved
U
شکافتن سلول
cleaves
U
شکافتن سلول
syncytium
U
سلول چند هسته ایی
mononuclear
U
سلول یک هستهای
selenium cell
U
سلول سلنیومی
scarlet sage
U
سلول اتشی
cellular
U
سلول دار
nerve cell
U
سلول عصبی
barrier layer cell
U
سلول لایه سدی
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
phagocyte
U
سلول بیگانه خوار
progamete
U
سلول مولد تخمچه
spermatogonium
U
سلول موجد تخم
cataplasia
U
تغییرات قهقهرایی در سلول
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
interneuron
U
وابسته به سلول عصب
interneural
U
وابسته به سلول عصب
intracellular
U
واقع در درون سلول
gonocyte
U
سلول تولید کننده
half cell reaction
U
واکنش نیم سلول
half cell potential
U
پتانسیل نیم سلول
karyoplasm
U
پرتوپلاسم هسته سلول
endoderm
U
لیف درخت یا سلول
ideal galvanic cell
U
سلول گالوانیکی ایده ال
microphage
U
سلول میکروب خوار کوچک
macrogamete
U
سلول جنسی ماده بزرگتر
acrosome
U
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
light sensitive cell
U
سلول حساس در برابر نور
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
ovum
U
سلول نطفه ماده تخمک
engramme
U
تحولات دائمی هسته سلول
eletric eye
U
سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
engram
U
تحولات دائمی هسته سلول
loculus
U
سلول یا حفره تخمدان مرکب
endosarc
U
قسمت درونی سفیده سلول
end centered unit cell
U
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
enclosure
U
سلول تارکان دنیا
[دین]
karyokinesis
U
تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
gonogenesis
U
کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
gametogenesis
U
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
photovoltaic cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
solar cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
nucleolus
U
هستک گرد میان هسته سلول
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
fibrocyte
U
سلول دوکی شکل بافت همبندی
chromatolysis
U
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
entry
U
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
skin
U
پوسته
scurf
U
پوسته
incrustment
U
پوسته
film
U
پوسته
putamen
U
پوسته
filmed
U
پوسته
layer
U
پوسته
shuck
U
پوسته
mantle
U
پوسته
single skinned
U
یک پوسته
mantles
U
پوسته
shelly
U
پوسته پوسته
skinning
U
پوسته
skins
U
پوسته
incrustation
U
پوسته
crusts
U
پوسته
shelling
U
پوسته
crust
U
پوسته
sleeve
U
پوسته
shells
U
پوسته
sleeves
U
پوسته
shell
U
پوسته
layers
U
پوسته
leprose
U
پوسته پوسته
dish
U
پوسته
dishes
U
پوسته
membrane
U
پوسته
encrustations
U
پوسته
upper crust
U
پوسته
stator
U
پوسته
membrance
U
پوسته
earth crust
U
پوسته
bushing
U
پوسته
flaking
U
پوسته
testa
U
پوسته
wythe
U
پوسته
cryosphere
U
یخ پوسته
case
U
پوسته
encrustation
U
پوسته
cases
U
پوسته
flaked
U
پوسته
membranes
U
پوسته
flake
U
پوسته
chaff
U
پوسته
flaky
U
پوسته پوسته
patagium
U
پوسته
cod
U
پوسته
sludge
U
پوسته یخ
cortices
U
پوسته
cortex
U
پوسته
esquillage
U
پوسته
skinned
U
پوسته
unipotent
U
دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
histogram
U
نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
erratic scab
U
پوسته جوش
curing membrane
U
پوسته نگهبان
cupola shell
U
پوسته کوپل
crankcase
U
پوسته موتور
skins
U
پوسته ریخته گی
corrugated skin
U
پوسته موجدار
cooling shell
U
پوسته سردکننده
ion sheath
U
پوسته یونی
pellicle
U
پوسته نازک
membran
U
پوسته دار
energy shell
U
پوسته انرژی
earth crust
U
پوسته زمین
skinning
U
پوسته ریخته گی
crusts
U
پوسته زمین
earth's crust
U
پوسته زمین
electron sheath
U
پوسته الکترونی
skin
U
پوسته ریخته گی
crust
U
پوسته زمین
oxide skin
U
پوسته اکسید
acetate film
U
پوسته استاتی
electron shell
U
پوسته الکترون
descaling
U
پوسته زدایی
outer shell
U
پوسته والانس
damp proof membrane
U
پوسته نمبند
endocarp
U
پوسته هسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com