Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bleaching materiel
U
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
chemical pollution
U
الودگی شیمیایی
sea marker
U
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
background level
U
الودگی متن الودگی زمینه
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
mag
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mags
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
to paynize wood
U
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
slow pill
U
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
macronutrient
U
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
spray attack
U
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
air pollution monitoring
U
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
MTA
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
soilage
U
الودگی
alloys
U
الودگی
sullying
U
الودگی
sullied
U
الودگی
sully
U
الودگی
sullies
U
الودگی
pollution
U
الودگی
impurity
U
الودگی
water pollution
U
الودگی اب
alloy
U
الودگی
filthiness
U
الودگی
muddiness
U
گل الودگی
stains
U
الودگی
stain
U
الودگی
smeariness
U
الودگی
filth
U
الودگی
purulence
U
الودگی
pisolitic
U
الودگی
staining
U
الودگی
infections
U
الودگی
contramination
U
الودگی
contamination
U
الودگی
contamination
U
الودگی ش م ر
infection
U
الودگی
stained
U
الودگی
moise pollution
U
الودگی نویزی
drowsihead
U
خواب الودگی
physiological pollution
U
الودگی فیزیولوژیک
unspotted
U
بدون الودگی
drowsiness
U
خواب الودگی
air contamination
U
الودگی هوا
pisolite
U
سنگ الودگی
noise pollution
U
الودگی صدا
air pollution
U
الودگی هوا
biological pollution
U
الودگی زیستی
radioactive contamination
U
الودگی پرتوزایی
purulency
U
ریم الودگی
mysophobia
U
الودگی هراسی
decontamination
U
رفع الودگی
thermal pollution
U
الودگی گرمایی
abatement
U
کاهش الودگی
bacterization
U
الودگی بمیکرب
somnolence
U
خواب الودگی
agricultural pollution
U
الودگی کشاورزی
critical pollution
U
الودگی بحرانی
radioactive contamination
U
الودگی رادیواکتیوی
pediculosis
U
الودگی به شپش
abatement
U
الودگی کاهی
ablution
U
شستشو
washed
U
شستشو
ablutions
U
شستشو
wash
U
شستشو
launders
U
شستشو
embrocation
U
شستشو
embrocations
U
شستشو
bathing
U
شستشو
washing
U
شستشو
scouring
U
شستشو
laundering
U
شستشو
laundered
U
شستشو
launder
U
شستشو
lotion
U
شستشو
washes
U
شستشو
purification
U
شستشو
elution
U
شستشو
bath
U
شستشو
imbathe
U
شستشو
leaching
U
شستشو
lixiviation
U
شستشو
souse
U
شستشو
bathed
U
شستشو
cleaning
U
شستشو
lavation
U
شستشو
lotions
U
شستشو
flour
U
پودر
whiting
U
پودر گچ
powders
U
پودر
powder
U
پودر
powdering
U
پودر
m factors
U
عوامل ام
effects
U
عوامل
air pollution episode
U
رویداد الودگی هوا
crankcase mist detector
U
اشکارساز الودگی روغن
cleaning station
U
پست رفع الودگی ش م ر
air pollution index
U
شاخص الودگی هوا
decontaminating
U
از الودگی مبرا کردن
pollution tax
U
مالیات بخاطر الودگی
decontaminated
U
از الودگی مبرا کردن
decontaminates
U
از الودگی مبرا کردن
air pollution index
U
نمایه الودگی هوا
contamination control
U
کنترل الودگی منطقه
phthiriasis
U
الودگی به شپش یا شپشک
decontaminate
U
از الودگی مبرا کردن
cleaning door
U
دریچه شستشو
acid leach
U
شستشو با اسید
washable
U
قابل شستشو
cleaning process
U
فرایند شستشو
wash
U
شستشو دادن
wash
U
اب دادن شستشو
washed
U
شستشو دادن
ablutomania
U
وسواس شستشو
washes
U
اب دادن شستشو
washes
U
شستشو دادن
debenzolation
U
شستشو با بنزول
washed
U
اب دادن شستشو
flush tank
U
حوضچه شستشو
cleaning room
U
اطاق شستشو
embrocate
U
شستشو دادن
imbathe
U
شستشو دادن
imbathe
U
شستشو کردن
acid dip
U
شستشو با اسید
to take a bath
U
شستشو کردن
wash out
U
شستشو کردن
abluent
U
شستشو دهنده
wash oil
U
روغن شستشو
washers
U
شستشو کننده
purification
U
شستشو تصفیه
water extraction
U
آبگیری
[پس از شستشو]
rinser
U
شستشو کننده
washer
U
شستشو کننده
levigate
U
شستشو دادن
pestle
U
پودر ساختن
toothpowders
U
پودر دندان
baking powder
U
پودر خمیرمایه
pulverization
U
پودر سازی
to powder the hair
U
پودر به مد یا بسرزدن
pulverizable
U
پودر شدنی
gas tank
U
پودر بنزین
toothpowder
U
پودر دندان
puff box
U
پودر دان
pulverable
U
پودر شدنی
bleaching powder
U
پودر کلر
french chalk
U
پودر خشک کن
cake mix
U
پودر کیک
powders
U
پودر زدن به
halazone
U
پودر هالوژن
carburization
U
پودر شدگی
talcum powder
U
پودر طلق
talcum powder
U
پودر تالک
powder
U
پودر صورت
powdered lime
U
پودر اهک
powder box
U
جای پودر
powder box
U
پودر دان
lime powder
U
پودر اهک
powder
U
پودر زدن به
powdering
U
پودر صورت
powdering
U
پودر زدن به
powders
U
پودر صورت
trituration
U
پودر سازی
face powders
U
پودر بزک
asphalt power
U
پودر اسفالت
pulverizer
U
پودر ساز
face powders
U
پودر صورت
face powder
U
پودر بزک
face powder
U
پودر صورت
powdery
U
پودر مانند
pestles
U
پودر ساختن
powdered
U
گرد پودر
chilli powder
U
پودر فلفل
cayenne pepper
U
پودر فلفلقرمز
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
human factor
U
عوامل انسانی
agents of production
U
عوامل تولید
balancing factors
U
عوامل جبرانی
factors of production
U
عوامل تولید
production factors
U
عوامل تولید
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
elements of expense
U
عوامل هزینهای
justificatory conditions
U
عوامل موجهه
technical data
U
عوامل فنی
demand factors
U
عوامل تقاضا
institutional factors
U
عوامل نهادی
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
factor productivity
U
بازدهی عوامل
psychological factors
U
عوامل روانی
excusatory conditions
U
عوامل رافعه
constant factors
U
عوامل ثابت
natural agents
U
عوامل طبیعی
complementary factors
U
عوامل مکمل
adverse factors
U
عوامل نامساعد
variable factors
U
عوامل متغیر
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...