Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
by
U
پهلوی
we began with the st chapter
U
پهلوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leach
U
پهلوی چپ
teamwise
U
پهلوی هم
foreby
U
از پهلوی
juxtaposes
U
پهلوی هم گذاشتن
collocates
U
پهلوی هم گذاردن
collocating
U
پهلوی هم گذاردن
left wing of army
U
پهلوی چپ میسره
shipboard
U
پهلوی کشتی
along side
U
پهلو به پهلوی
cheek by jowl
U
پهلوی یکدیگر
on the north side of
U
پهلوی من بنشینید
collocated
U
پهلوی هم گذاردن
collocate
U
پهلوی هم گذاردن
juxtaposing
U
پهلوی هم گذاشتن
juxtaposed
U
پهلوی هم گذاشتن
juxtapose
U
پهلوی هم گذاشتن
alongside
U
پهلوی ناو
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
we began with the st chapter
U
پیش =پهلوی
at
U
پهلوی نزدیک
Come and sit beside(next to) me.
U
بیا پهلوی من بشین
inequilateral
U
[دارای پهلوی نابرابر]
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
to pass by any one
U
از پهلوی کسی رد شدن
i went past the house
U
از پهلوی ان خانه رد شدم
he rolled them by
U
سواره از پهلوی انها رد شد
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
freeboard
U
پهلوی سطح ازاد
alongside
U
پهلوی اسکله در کنار در طول
sideswipes
U
برخورد کردن به پهلوی چیزی
to poke anyone in the ribs
U
به پهلوی کسی سقلمه زدن
sideswipe
U
برخورد کردن به پهلوی چیزی
my neighbour at dinner
U
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
pass by
U
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
goby
U
عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
flanking
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecar
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanked
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecars
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flank
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
triptych
U
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
to pass by any thing
U
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...