Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
furtive
U
پنهان نهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cover one's tracks
<idiom>
U
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
on the sly
U
نهانی
subterranean
U
نهانی
jackes
U
نهانی
covertly
U
نهانی
suberranean
U
نهانی
necessary house
U
نهانی
surreptitiously
U
نهانی
secrets
U
نهانی
subterraneous
U
نهانی
occult
U
نهانی
secret
U
نهانی
underhand
U
نهانی
undercover
U
نهانی
backstair
U
نهانی
lasted
U
نهانی
lasts
U
نهانی
by stealth
U
نهانی
privily
U
نهانی
backstairs
U
نهانی
clandestinely
U
نهانی
in concealment
U
نهانی
on the quiet
U
نهانی
surreptitious
U
نهانی
last
U
نهانی
spy into
U
نهانی دیدن
tip-off
U
اطلاع نهانی
tip off
U
اطلاع نهانی
tip-offs
U
اطلاع نهانی
potential
U
نهانی پنهانی
kabbala
U
رازیاعلم نهانی
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
f.marriage
U
عروس نهانی یازیرجلی
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
irreptitious
U
نهانی داخل شده
deep laid
U
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potential energy
U
انرژی نهانی نیروی ذخیره
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
fully
U
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
gnostic
U
دارای اسرار روحانی نهانی
under the rose
U
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
intriguingly
U
با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
self discovery
U
کشف باطن واستعدادهای نهانی ونقاط ضعف خود شناسایی نفس
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
delitescent
U
پنهان
cryptically
U
پنهان
cryptic
U
پنهان
hugger mugger
U
پنهان
perdue
U
پنهان
hidden line
U
خط پنهان
cryptical
U
پنهان
benined the curtain
U
پنهان
perdu or due
U
پنهان
jackes
U
پنهان
ram cache
U
RA پنهان
occult
U
پنهان
perdu
U
پنهان
latent
U
پنهان
abstruse
U
پنهان
veiled
U
پنهان
backdoor
U
پنهان
surreptitious
U
پنهان محرمانه
mask
U
پنهان کردن
cryptography
U
پنهان شناسی
codes
U
رمزهای پنهان
crypianalysis
U
پنهان کاری
concealable
U
پنهان کردنی
concealed
U
پنهان شده
secretion
U
پنهان سازی
by end
U
قصد پنهان
disguised underemployment
U
کم کاری پنهان
disguised unemployment
U
بیکاری پنهان
to be in hiding
U
پنهان ماندن
to keep dark
U
پنهان ماندن
to lie hid
U
پنهان ماندن
Just between you and me. . .
U
از شما چه پنهان …
cover up
<idiom>
U
پنهان کاربدواشتباه
lay low
<idiom>
U
پنهان کردن
sweep under the rug
<idiom>
U
پنهان کردن
under cover
<idiom>
U
پنهان شدن
to be in hiding
U
پنهان بودن
to absent oneself
U
پنهان شدن
obreption
U
پنهان روی
eloign
U
پنهان کردن
encrypt
U
پنهان کردن
absconds
U
پنهان شدن
hickok belt
U
پنهان شدن
hidden codes
U
کدهای پنهان
hidden file
U
فایل پنهان
hidden inflation
U
تورم پنهان
hidden line removal
U
حذف خط پنهان
hidden objects
U
اشیاء پنهان
hidden surface
U
سطح پنهان
hidden unemployment
U
بیکاری پنهان
hideousness
U
پنهان بودن
i hid my self
U
را پنهان کردم
inapparent
U
ناپیدا پنهان
insconce
U
پنهان شدن
latescent
U
پنهان شونده
memory cache
U
حافظه پنهان
booby-trapped
U
پنهان تله
hide
U
پنهان شدن
hide
U
پنهان کردن
dissimulating
U
پنهان کردن
dissimulates
U
پنهان کردن
dissimulated
U
پنهان کردن
dissimulate
U
پنهان کردن
disguising
U
پنهان کردن
hides
U
پنهان کردن
hides
U
پنهان شدن
booby-trap
U
پنهان تله
booby trap
U
پنهان تله
secreting
U
پنهان کردن
secretes
U
پنهان کردن
secreted
U
پنهان کردن
secrete
U
پنهان کردن
disguises
U
پنهان کردن
disguised
U
پنهان کردن
disguise
U
پنهان کردن
cover
U
پنهان کردن
caches
U
پنهان کردن
cache
U
پنهان کردن
concealment
U
پنهان بودن
hidden
U
پنهان کرده
burrows
U
پنهان شدن
burrowing
U
پنهان شدن
burrowed
U
پنهان شدن
coverings
U
پنهان کردن
covers
U
پنهان کردن
masks
U
پنهان کردن
shadows
U
پنهان کردن
shadowing
U
پنهان کردن
shadowed
U
پنهان کردن
shadow
U
پنهان کردن
conceals
U
پنهان کردن
conceal
U
پنهان کردن
burrow
U
پنهان شدن
booby-trapping
U
پنهان تله
closets
U
پنهان کردن
cloak
U
پنهان کردن
cloaks
U
پنهان کردن
cloaking
U
پنهان کردن
closeted
U
پنهان کردن
cloaked
U
پنهان کردن
absconded
U
پنهان شدن
fudge
U
پنهان شدن
fudged
U
پنهان شدن
abscond
U
پنهان شدن
fudges
U
پنهان شدن
closeting
U
پنهان کردن
booby-traps
U
پنهان تله
closet
U
پنهان کردن
fudging
U
پنهان شدن
absconding
U
پنهان شدن
murder will out
U
خون نا حق پنهان نمینماند
secretive
U
سری پنهان کار
keep under one's hat
<idiom>
U
پنهان نگاه داشتن
ironies
U
مسخره پنهان سازی
embeds
U
درزمین پنهان کردن
irony
U
مسخره پنهان سازی
occultly
U
بطور پوشیده یا پنهان
inconcealable
U
غیرقابل پنهان کردن
they took refuge in a cave
U
در غاری پنهان شدند
the criminals' lair
U
پنهان گاه جنایتکاران
latent electronic image
U
تصویر الکتریکی پنهان
to keep secret
U
پنهان داشتن راز
obstructor
U
پوشاننده پنهان کننده
pocket
U
درجیب پنهان کردن
pockets
U
درجیب پنهان کردن
to lie or keep close
U
پنهان بردن یاماندن
embed
U
درزمین پنهان کردن
let it all hang out
<idiom>
U
پنهان نکردن چیزی
booby-traps
U
با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapping
U
با پنهان تله مجهزکردن
booby trap
U
با پنهان تله مجهزکردن
hidden information
U
اطلاعات پنهان کرده
occult
U
از نظر پنهان کردن
booby-trapped
U
با پنهان تله مجهزکردن
veil
U
مستوریا پنهان کردن
veils
U
مستوریا پنهان کردن
darkle
U
در تاریکی پنهان شدن
booby-trap
U
با پنهان تله مجهزکردن
concealment
U
پنهان کردن پوشاندن
it is wrapt in mystery
U
پوشیده است نهانی است
camouflage
U
پنهان کردن وسایل جنگی
masks
U
ماسک زدن پنهان کردن
becloud
U
زیر ابر پنهان کردن
software encryption
U
پنهان کردن نرم افزاری
to ballot for
U
بارای پنهان انتخاب کردن
mask
U
ماسک زدن پنهان کردن
To do something on the sly (in secret).
U
کاری را پنهان انجام دادن
camouflaged
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
پنهان کردن وسایل جنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com