English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cryptography U پنهان شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
cryptically U پنهان
hidden line U خط پنهان
hugger mugger U پنهان
jackes U پنهان
perdue U پنهان
occult U پنهان
ram cache U RA پنهان
perdu or due U پنهان
cryptic U پنهان
latent U پنهان
backdoor U پنهان
delitescent U پنهان
abstruse U پنهان
benined the curtain U پنهان
veiled U پنهان
cryptical U پنهان
perdu U پنهان
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
secreted U پنهان کردن
booby-trapped U پنهان تله
booby-trapping U پنهان تله
secreting U پنهان کردن
fudged U پنهان شدن
dissimulates U پنهان کردن
dissimulate U پنهان کردن
fudges U پنهان شدن
fudging U پنهان شدن
abscond U پنهان شدن
absconded U پنهان شدن
hides U پنهان شدن
hide U پنهان شدن
booby-trap U پنهان تله
dissimulated U پنهان کردن
fudge U پنهان شدن
secretes U پنهان کردن
dissimulating U پنهان کردن
disguising U پنهان کردن
secrete U پنهان کردن
booby trap U پنهان تله
hide U پنهان کردن
absconding U پنهان شدن
closet U پنهان کردن
i hid my self U را پنهان کردم
under cover <idiom> U پنهان شدن
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
lay low <idiom> U پنهان کردن
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
Just between you and me. . . U از شما چه پنهان …
disguised unemployment U بیکاری پنهان
disguised underemployment U کم کاری پنهان
inapparent U ناپیدا پنهان
insconce U پنهان شدن
to lie hid U پنهان ماندن
to keep dark U پنهان ماندن
to be in hiding U پنهان ماندن
to be in hiding U پنهان بودن
to absent oneself U پنهان شدن
encrypt U پنهان کردن
crypianalysis U پنهان کاری
surreptitious U پنهان محرمانه
closeted U پنهان کردن
closeting U پنهان کردن
closets U پنهان کردن
cloak U پنهان کردن
cloaked U پنهان کردن
cloaking U پنهان کردن
cloaks U پنهان کردن
hidden objects U اشیاء پنهان
hidden surface U سطح پنهان
hidden unemployment U بیکاری پنهان
secretion U پنهان سازی
furtive U پنهان نهانی
latescent U پنهان شونده
hideousness U پنهان بودن
codes U رمزهای پنهان
memory cache U حافظه پنهان
eloign U پنهان کردن
disguises U پنهان کردن
hides U پنهان کردن
conceal U پنهان کردن
hidden U پنهان کرده
hidden inflation U تورم پنهان
hidden file U فایل پنهان
covers U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
cover U پنهان کردن
caches U پنهان کردن
hickok belt U پنهان شدن
cache U پنهان کردن
hidden codes U کدهای پنهان
concealment U پنهان بودن
obreption U پنهان روی
mask U پنهان کردن
masks U پنهان کردن
conceals U پنهان کردن
disguised U پنهان کردن
concealed U پنهان شده
concealable U پنهان کردنی
shadow U پنهان کردن
burrowed U پنهان شدن
burrow U پنهان شدن
booby-traps U پنهان تله
shadowed U پنهان کردن
shadowing U پنهان کردن
shadows U پنهان کردن
disguise U پنهان کردن
burrowing U پنهان شدن
burrows U پنهان شدن
hidden line removal U حذف خط پنهان
absconds U پنهان شدن
by end U قصد پنهان
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
inconcealable U غیرقابل پنهان کردن
darkle U در تاریکی پنهان شدن
obstructor U پوشاننده پنهان کننده
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
to lie or keep close U پنهان بردن یاماندن
concealment U پنهان کردن پوشاندن
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
to keep secret U پنهان داشتن راز
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
they took refuge in a cave U در غاری پنهان شدند
keep under one's hat <idiom> U پنهان نگاه داشتن
booby-traps U با پنهان تله مجهزکردن
murder will out U خون نا حق پنهان نمینماند
booby trap U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trap U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapped U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapping U با پنهان تله مجهزکردن
the criminals' lair U پنهان گاه جنایتکاران
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
pocket U درجیب پنهان کردن
irony U مسخره پنهان سازی
occult U از نظر پنهان کردن
veil U مستوریا پنهان کردن
secretive U سری پنهان کار
embeds U درزمین پنهان کردن
ironies U مسخره پنهان سازی
embed U درزمین پنهان کردن
pockets U درجیب پنهان کردن
veils U مستوریا پنهان کردن
masks U ماسک زدن پنهان کردن
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
To do something on the sly (in secret). U کاری را پنهان انجام دادن
software encryption U پنهان کردن نرم افزاری
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
becloud U زیر ابر پنهان کردن
mask U ماسک زدن پنهان کردن
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
oenology U می شناسی شراب شناسی
ensconce U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
ensconces U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
ensconcing U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
gloss over <idiom> U پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
right out <idiom> U به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
to hide one's head U ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
ensconced U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
caches U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
conceal U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
oubiette U زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
stalking horse U اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
conceals U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
reveal U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
retention U زمانی که تصویرتلویزیون پس ازنمایش دادن پنهان میشود,.به علت فسفرمقاوم
reveals U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com