English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To pay no heed . To be inattentive . U پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
steal the show <idiom> U دراجرا مورد توجه بودن
to take notice U ملتفت بودن توجه کردن
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness U خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
asbestos U پنبه نسوز پنبه کوهی
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
to lay eggs U تخم کن بودن تخم گذاشتن
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
cottons U پنبه
collodion U پنبه
cotton yarn U نخ پنبه
carder U پنبه زن
cotton U پنبه
asbestos U پنبه کوهی
nitro cotton U باروت پنبه
floss U پنبه ابریشمی
guncotton U باروت پنبه
floated U چوب پنبه
pod U قوزه پنبه
float U چوب پنبه
pods U قوزه پنبه
absorbent cotton U پنبه هیدروفیل
stopper U چوب پنبه
miuntain flax U سنگ پنبه
asbestos U پنبه نسوز
abiston U پنبه نسوز
miuntain flax U پنبه کوهی
abiston U پنبه کوهی
Egyptian cotton U پنبه مصری
cash crops U پنبه وتنباکو
stoppers U چوب پنبه
floats U چوب پنبه
boll [cotton gin] غوزه پنبه
corks U چوب پنبه
bullied U پهلوان پنبه
bullies U پهلوان پنبه
bully U پهلوان پنبه
bullying U پهلوان پنبه
To cut ones head with cotton . <proverb> U با پنبه سر بریدن .
cottonseed U پنبه دانه
lint U ضایعات پنبه
bobber U چوب پنبه
cotton wool U لایی پنبه
cotton plant U درخت پنبه
cotton plant U بوته پنبه
cotton plantation U پنبه کاری
cotton seed U پنبه دانه
cotton seed U تخم پنبه
cotton waste U ضایعات پنبه
cottonseed U تخم پنبه
cotton plantation U پنبه زار
earth flax U پنبه کوهی
pyrocotton U پنبه باروتی
cards U پنبه زنی
feeding cloth U پنبه رسان
paper tiger U پهلوان پنبه
cork U چوب پنبه
cotton wool U پنبه لایی
floers of zinc U پنبه روی
oxide zine U پنبه روی
asbeston U پنبه نسوز
phellem U چوب پنبه
bravado U پهلوان پنبه
paper tigers U پهلوان پنبه
card U پنبه زنی
asbestus U سنگ پنبه
pyrocellulose U پنبه باروتی
asbestus U پنبه کوهی
rock cork U پنبه کوهی
asbestus U پنبه نسوز
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
bunging U چوب پنبه بشکه
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
bung U چوب پنبه بشکه
cotton-waste U آشغال و ضایعات پنبه
pourpoint U لحاف پنبه دار
batting U پنبه حلاجی شده
bunged U چوب پنبه بشکه
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
mountain cork U یکجور پنبه کوهی
bungs U چوب پنبه بشکه
cork oak U درخت چوب پنبه کش
cotton cake U کنجاره پنبه دانه
cottonseed oil U روغن پنبه دانه
stoppers U باچوب پنبه بستن
gin U پنبه را پاک کردن
cotton gin U ماشین پنبه پاک کن
asbestos cement U سیمان پنبه کوهی
kapok U چوب پنبه سبک
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
gins U پنبه را پاک کردن
asbestos cement U سیمان پنبه نسوز
stopper U باچوب پنبه بستن
corked U چوب پنبه دار
maco U پنبه درجه یک مصری
ginning U پنبه پاک کنی
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
comber U ماشین پنبه زنی
loggerhead U نوعی افت پنبه
cork borer U چوب پنبه سوراخ کن
asbestine U مانند پنبه نسوز
gin U ماشین پنبه پاک کنی
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
phellogen U لایه چوب پنبه ساز
the cork went off with apop U چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
gins U ماشین پنبه پاک کنی
peasecod U جلونیم تنه پنبه دار
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
subereous U از چوب پنبه گرفته شده
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
quilting U پنبه دار پارچه لحافی
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
suberin U ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
to bung U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
to bung up U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
pourpoint U لباس لایه داریا پنبه دار
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
pyroxilin U یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
absorption U میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
cloop U صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
snowsuit U لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
gossypol U رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
willows U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
waxing cork U چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willow U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
peascod U غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
mindfulness U توجه
listlessly U بی توجه
cares U توجه
mindfully U با توجه
note U توجه
notes U توجه
noting U توجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com