English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dugout U پناهگاه موقتی
dugouts U پناهگاه موقتی
funk hole U پناهگاه موقتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slumps U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
case mate U پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
harbor U پناهگاه
ambush U پناهگاه
harborage U پناهگاه
haven ofrest U پناهگاه
howf U پناهگاه
howff U پناهگاه
covert U پناهگاه
asylum U پناهگاه
resort U پناهگاه
resorted U پناهگاه
resorts U پناهگاه
haven U پناهگاه
asylums U پناهگاه
sanctury U پناهگاه
ambushed U پناهگاه
ambushes U پناهگاه
ambushing U پناهگاه
harboring U پناهگاه
harbors U پناهگاه
harbour U پناهگاه
harbouring U پناهگاه
harbours U پناهگاه
harbored U پناهگاه
shelter U پناهگاه
harboured U پناهگاه
sheltered U پناهگاه
sheltering U پناهگاه
shelters U پناهگاه
refuges U پناهگاه
refuge U پناهگاه
burrowed U نقب پناهگاه
burrow U نقب پناهگاه
elephant shelter U پناهگاه ضدگلوله
pup tent U چادر پناهگاه
burrowing U نقب پناهگاه
lean-tos U پناهگاه موقت
lean-to U پناهگاه موقت
tax havens U پناهگاه مالیاتی
tax haven U پناهگاه مالیاتی
light shelter U پناهگاه سبک
emergency shelter U پناهگاه اضطراری
burrows U نقب پناهگاه
elephant shelter U پناهگاه فلزی
stronghold U سنگر پناهگاه
sanctuary U پناهگاه تحصین
hovels U پناهگاه خیمه
hovel U پناهگاه خیمه
casemate U پناهگاه توپ
case mate U پناهگاه توپ
awnings U پناه پناهگاه
awning U پناه پناهگاه
strongholds U سنگر پناهگاه
alee U پناهگاه کشتی
sanctuaries U پناهگاه تحصین
dug out U پناهگاه زیرزمینی
bursting layer U لایههای سقفی پناهگاه
shelters U پناهگاه پناه بردن
snowshed U پناهگاه روستایی در برابربرف
sheltering U پناهگاه پناه بردن
holds U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
gone away U رانده شده از پناهگاه
sheltered U پناهگاه پناه بردن
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
shelter U پناهگاه پناه بردن
air raid shelter U پناهگاه حمله هوائی
hold U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
dugouts U پناهگاه کنار زمین بازیگران
covers U بوته زار پناهگاه شکار
institutionalization U نهادی شدن به پناهگاه سپردن
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
dugout U پناهگاه کنار زمین بازیگران
cuddy U پناهگاه کوچک مسقف در قایق
cover U بوته زار پناهگاه شکار
tentative <adj.> U موقتی
extemporaneous U موقتی
adinterim U موقتی
provisory <adj.> U موقتی
makeshift <adj.> U موقتی
make-shift <adj.> U موقتی
provisional <adj.> U موقتی
treadway U پل موقتی
provisionary U موقتی
pro forma U موقتی
jackleg U موقتی
intrim U موقتی
interim U موقتی
temporary <adj.> U موقتی
flying bridge U پل موقتی
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth U ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
erfuge U پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
temporary structures U ساختمانهای موقتی
temporary storage U انباره موقتی
temporary gauge U اشل موقتی
sojoiurn U اقامت موقتی
sojourner U ساکن موقتی
temporary income U درامد موقتی
temporariness U موقتی بودن
temporary error U خطای موقتی
scrip U رسید موقتی
house of d. U زندان موقتی
phantom tumour U باد موقتی
faddle U سرگرمی موقتی
make shift construction U طرح موقتی
non resident U مقیم موقتی
phantom tumour U برامدگی موقتی
provisionality U موقتی بودن
provisionality U جنبه موقتی
scratch file U فایل موقتی
floating bridge U پل متحرک موقتی
corner U انحصار موقتی
sojourn U اقامت موقتی
sojourns U اقامت موقتی
bivouac U اردوی موقتی
bivouac U اردوگاه موقتی
bivouacked U اردوی موقتی
bivouacked U اردوگاه موقتی
bivouacking U اردوی موقتی
bivouacking U اردوگاه موقتی
bivouacs U اردوی موقتی
bivouacs U اردوگاه موقتی
gleams U تظاهر موقتی
gleaming U تظاهر موقتی
cornering U انحصار موقتی
corners U انحصار موقتی
baste U کوک موقتی
basted U کوک موقتی
bastes U کوک موقتی
coalition U اتحاد موقتی
coalitions U اتحاد موقتی
adjournment U تعطیل موقتی
adjournments U تعطیل موقتی
gleam U تظاهر موقتی
gleamed U تظاهر موقتی
palliative U مسکن موقتی
barricaded U سنگربندی موقتی
non-resident U مقیم موقتی
non-residents U مقیم موقتی
palliatives U مسکن موقتی
temporal U موقتی زودگذرفانی
make do U چاره موقتی
barricades U سنگربندی موقتی
barricading U سنگربندی موقتی
barricade U سنگربندی موقتی
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
booths U پاسگاه یادکه موقتی
booth U پاسگاه یادکه موقتی
frame U هیکل حالت موقتی
stop gap U وسیله یا چاره موقتی
brainstorms U اشفتگی فکری موقتی
temporary data set U مجموعه داده موقتی
casual uplift U بالا بردن موقتی
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
casual uplift U بالا رفتن موقتی
Band-Aid U چارهی سطحی و موقتی
Band-Aids U چارهی سطحی و موقتی
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
interrex U رئیس حکومت موقتی
interim dividend U سود سهام موقتی
interregnum U دوره حکومت موقتی
interim certificates U سند قرضه موقتی
interregnums U دوره حکومت موقتی
interregna U دوره حکومت موقتی
dump U انبار موقتی اشغالدان
recesses U تعطیل موقتی تنفس
recess U تعطیل موقتی تنفس
interim dividend سود موقتی سهام
brainstorm U اشفتگی فکری موقتی
interlocutory U موقتی غیر قطعی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wind shadow U منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
hoarding U جمع اوری دیوار موقتی
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
put someone up U به کسی بطور موقتی جا دادن
makeshift U چاره موقتی ادم رذل
hoardings U جمع اوری دیوار موقتی
epaulement U استحکام موقتی جناحی مترس
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
retrench U دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
assembly of notables U مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
corners U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corner U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
to have a blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
strip U نوار مین گذاری باند فرود موقتی
barracking U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
surging U تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
barrack U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
glitches U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com