English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elephant shelter U پناهگاه ضدگلوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
battle dress U لباس ضدگلوله
case mate U پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
harboring U پناهگاه
harbors U پناهگاه
harbour U پناهگاه
harbored U پناهگاه
ambushing U پناهگاه
shelter U پناهگاه
sheltered U پناهگاه
sheltering U پناهگاه
shelters U پناهگاه
harboured U پناهگاه
sanctury U پناهگاه
howff U پناهگاه
howf U پناهگاه
haven ofrest U پناهگاه
harborage U پناهگاه
harbor U پناهگاه
harbours U پناهگاه
harbouring U پناهگاه
ambushes U پناهگاه
ambushed U پناهگاه
ambush U پناهگاه
refuges U پناهگاه
covert U پناهگاه
refuge U پناهگاه
asylum U پناهگاه
asylums U پناهگاه
resorted U پناهگاه
resorts U پناهگاه
resort U پناهگاه
haven U پناهگاه
elephant shelter U پناهگاه فلزی
dug out U پناهگاه زیرزمینی
casemate U پناهگاه توپ
funk hole U پناهگاه موقتی
case mate U پناهگاه توپ
emergency shelter U پناهگاه اضطراری
burrowed U نقب پناهگاه
tax havens U پناهگاه مالیاتی
lean-to U پناهگاه موقت
pup tent U چادر پناهگاه
light shelter U پناهگاه سبک
burrows U نقب پناهگاه
lean-tos U پناهگاه موقت
burrowing U نقب پناهگاه
tax haven U پناهگاه مالیاتی
alee U پناهگاه کشتی
sanctuaries U پناهگاه تحصین
hovels U پناهگاه خیمه
hovel U پناهگاه خیمه
sanctuary U پناهگاه تحصین
stronghold U سنگر پناهگاه
awnings U پناه پناهگاه
strongholds U سنگر پناهگاه
burrow U نقب پناهگاه
dugouts U پناهگاه موقتی
dugout U پناهگاه موقتی
awning U پناه پناهگاه
gone away U رانده شده از پناهگاه
snowshed U پناهگاه روستایی در برابربرف
sheltered U پناهگاه پناه بردن
shelter U پناهگاه پناه بردن
shelters U پناهگاه پناه بردن
air raid shelter U پناهگاه حمله هوائی
sheltering U پناهگاه پناه بردن
bursting layer U لایههای سقفی پناهگاه
holds U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
hold U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
cuddy U پناهگاه کوچک مسقف در قایق
dugout U پناهگاه کنار زمین بازیگران
cover U بوته زار پناهگاه شکار
covers U بوته زار پناهگاه شکار
dugouts U پناهگاه کنار زمین بازیگران
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
institutionalization U نهادی شدن به پناهگاه سپردن
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth U ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
erfuge U پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
wind shadow U منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com