Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coincident penalty
U
پنالتی همزمان دو تیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
free throw
U
پنالتی
penalty spot
U
نقطه پنالتی
penalty
U
پنالتی اخطار
penalties
U
پنالتی اخطار
penalty area
U
محوطه پنالتی
penalty flick
U
ضربه پنالتی
penalty kick
U
ضربه پنالتی
boxes
U
منطقه پنالتی
spot of enforcement
U
نقطه پنالتی
penalty kick mark
U
نقطه پنالتی
penalty boxes
U
محوطهی پنالتی
penalty goal
U
پنالتی گل شده
penalty areas
U
محوطه پنالتی
penalty box
U
محوطهی پنالتی
box
U
منطقه پنالتی
sin bin
U
محدوده پنالتی
bonuses
U
پرتاب پنالتی اضافی
kicks from the penalty spot
U
شوت از نقطه پنالتی
bonus
U
پرتاب پنالتی اضافی
penalty bench
U
منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
penalty bully
U
شروع بازی پس ازخطای پنالتی
converts
U
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converting
U
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converted
U
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
convert
U
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
buttending
U
خطای چوب منجر به پنالتی
rugby point
U
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
lodd of down
U
از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
delayed penalty
U
چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
parallels
U
همزمان
paralleling
U
همزمان
synchronizer
U
همزمان گر
simultaneously
U
همزمان
concurrent
U
همزمان
paralleled
U
همزمان
isochrone
U
همزمان
isochronous
U
همزمان
parallelled
U
همزمان
contemporary
U
همزمان
contemporaries
U
همزمان
parallelling
U
همزمان
synchronic
U
همزمان
proportional
U
همزمان
coincidentally
U
همزمان
synchronous
U
همزمان
parallel
U
همزمان
simultaneous
U
همزمان
concentred elimination
U
حذف همزمان
concurrent processing
U
پردازش همزمان
synchronizing
U
همزمان سازی
concurrent operation
U
عملکرد همزمان
synchronised
U
همزمان کردن
simultaneous processing
U
پردازش همزمان
synchronises
U
همزمان کردن
concurrent validity
U
اعتبار همزمان
concurrent variation
U
تغییر همزمان
concurrent training
U
اموزش همزمان
concurrent reinforcement
U
تقویت همزمان
coinciding
U
همزمان بودن
concentred reaction
U
واکنش همزمان
synchronize
U
همزمان کردن
coincided
U
همزمان بودن
synchronising
U
همزمان کردن
coincide
U
همزمان بودن
concentred exchange
U
تبادل همزمان
coincides
U
همزمان بودن
concurrent execution
U
اجرای همزمان
synchronizes
U
همزمان کردن
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous network
U
شبکه همزمان
concurrent
U
تقریباگ همزمان
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
synchrinized
U
همزمان بودن
synchronic
U
همگاه همزمان
synchronous motor
U
موتور همزمان
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous generator
U
مولد همزمان
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronized sweep
U
روبش همزمان
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
concurrent
U
همرو همزمان
concurrently
U
اجرای همزمان
synchronization
U
همزمان سازی
synchroscope
U
همزمان نما
selsyn
U
موتور همزمان
simultaneity
U
همزمانی همزمان
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
simultaneous extinction
U
خاموشی همزمان
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchronous speed
U
سرعت همزمان
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
parallel
U
که همزمان ارسال شود
concurrent programming
U
برنامه نویسی همزمان
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
acoustic synchronizer
U
همزمان ساز صوتی
synchronizing pulses
U
ضربههای همزمان سازی
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
compatability
U
قابلیت کار همزمان
volley fire
U
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
parallelled
U
که همزمان ارسال شود
paralleling
U
که همزمان ارسال می شوند
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
parallelled
U
که همزمان ارسال می شوند
simultaneous input/output
U
ورودی و خروجی همزمان
parallelling
U
که همزمان ارسال می شوند
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
parallelling
U
که همزمان ارسال شود
parallels
U
که همزمان ارسال می شوند
parallels
U
که همزمان ارسال شود
paralleling
U
که همزمان ارسال شود
paralleled
U
که همزمان ارسال می شوند
synchronizing separator
U
جداکننده همزمان سازی
synchronizing signal
U
پیام همزمان ساز
paralleled
U
که همزمان ارسال شود
synchronizing torque
U
گشتاور پیچشی همزمان
parallel
U
که همزمان ارسال می شوند
synchronizer
U
دستگاه همزمان کننده
full duplex
U
پروتکل دوسوی همزمان
color sync signal
U
پیام همزمان ساز رنگ
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
bisync
U
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
bursts
U
پیام همزمان ساز رنگ
burst
U
پیام همزمان ساز رنگ
simultaneous
U
باهم واقع شونده همزمان
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizing limiter
U
لامپ مراقب همزمان سازی
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplexes
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplex
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
petri nets
U
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
operand
U
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
multiple foul
U
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
doubled up
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronised
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
immediate
U
عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
synchronising
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
doubled
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronize
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
simultaneous
U
دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
synchronizes
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
pseudostereo
U
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
coresident
U
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
isochronal
U
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
sdlc
U
Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
simultaneous
U
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
multi programming
U
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
duplexes
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
arithmetic
U
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
alternate
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
parallel
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
paralleling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallels
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
paralleled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
deal
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deals
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
duplex
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
alternates
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
macs
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
mac
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
parallelled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
pack
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallels
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packs
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallelling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
vectors
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com