Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
platiniferous
U
پلاتین دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
platinum
U
پلاتین یا طلای سفید
platinum
U
پلاتین
points
U
پلاتین دلکو
points
U
قطبهای پلاتین
accelerator winding
U
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
anticathode
U
قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
breaker contact
U
پلاتین
breaker point
U
پلاتین
platinium
U
پلاتین
circular blank
U
پلاتین
tin plate bar
U
پلاتین
contact piece
U
پلاتین
ignition breaker
U
پلاتین دلکو
ignition interrupter
U
پلاتین دلکو
ignition vibrator
U
پلاتین دلکو
ignition points
U
پلاتین دلکو
ignition points
U
پلاتین
interrupter arm
U
اهرم پلاتین
interrupter lever
U
اهرم پلاتین
interrupter cam
U
بادامک پلاتین
interrupter contact
U
کنتاکت پلاتین
interrupter gap
U
دهانه پلاتین
interrupter spring
U
فنر پلاتین
platiforming
U
تبدیل با پلاتین
platina
U
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
platinic
U
وابسته به پلاتین
platinize
U
با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
platinize
U
پلاتین روی چیزی کشیدن
platinoid
U
شبیه پلاتین
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
platinous
U
محتوی پلاتین
platinum black
U
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum black
U
پلاتین سیاه
platinum iridium alloy
U
الیاژ پلاتین- ایریدیم
platinum metal
U
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
white gold
U
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com