Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nepew
U
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nepotism
U
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
Other Matches
cousinry
U
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
sib
U
برادر یا خواهر
sister in law
U
خواهر شوهر زن برادر
nieces
U
دختر برادر یا خواهر
grandniece
U
نوه برادر یا خواهر
niece
U
دختر برادر یا خواهر
grandnephew
U
نوه برادر یا خواهر
grand nephew
U
نوه برادر یا خواهر
grand niece
U
نوه برادر یا خواهر
blue blood
U
نجیب زاده اشراف زاده
brother in low
U
برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
brorher in law
U
برادر شوهر شوهر خواهر
cousinly
U
دایی زاده وار خاله زاده وار
sisters
U
خواهر
sister
U
خواهر
sororicide
U
خواهر کش
sissified
U
خواهر
sisten
U
خواهر
sister in law
U
خواهر زن
sissy
U
خواهر
sissies
U
خواهر
cissies
U
خواهر
brother-in-law
U
شوهر خواهر
step sister
U
خواهر ناتنی
half-sister
U
خواهر ناتنی
half-sisters
U
خواهر ناتنی
foster sister
U
خواهر رضاعی
halfsister
U
خواهر ناتنی
nephew
U
پسر خواهر
brother in law
U
شوهر خواهر
brothers-in-law
U
شوهر خواهر
nephews
U
پسر خواهر
half sister
U
خواهر ناتنی
sororicide
U
خواهر کشی
sisterly
U
خواهر وار
sister ship
U
کشتی خواهر
nieces
U
دختربرادر یا خواهر و غیره
niece
U
دختربرادر یا خواهر و غیره
nephews
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephew
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
fitz
U
زاده
progeniture
U
زاده
descendent
U
زاده
nee
U
زاده
descended
U
زاده
descendant
U
زاده
frying
U
زاده
fries
U
زاده
fry
U
زاده
hamite
U
زاده حام
chevalier
U
نجیب زاده
first ling
U
نخست زاده
sea born
U
زاده دریا
born in the purple
U
غنی زاده
born in the purple
U
دارا زاده
grandee
U
اصیل زاده
noblewomen
U
نجیب زاده
hagseed
U
زاده عجوزه
cousin german
U
عمو زاده
freeborn
U
ازاد زاده
high born
U
نجیب زاده
noblewoman
U
نجیب زاده
thane
U
نجیب زاده
first begotten
U
نخست زاده
evite
U
زاده حوا
earth born
U
زاده خاک
coz
U
خاله زاده
coz
U
دایی زاده
coz
U
عمه زاده
levite
U
زاده لاوی
cousin german
U
عمه زاده
firstling
U
نخست زاده
born in lawful wedding
U
حلال زاده
magnates
U
نجیب زاده
legitimate
U
حلال زاده
legitimated
U
حلال زاده
legitimates
U
حلال زاده
legitimating
U
حلال زاده
patrician
U
نجیب زاده
patrician
U
اعیان زاده
patricians
U
نجیب زاده
patricians
U
اعیان زاده
magnate
U
نجیب زاده
knights
U
نجیب زاده
knighting
U
نجیب زاده
nobleman
U
نجیب زاده
noblemen
U
نجیب زاده
first born
U
نخست زاده
first-born
U
نخست زاده
knight
U
نجیب زاده
knighted
U
نجیب زاده
illegitimate
U
زنا زاده
firstborn
U
نخست زاده
cousin
U
دایی زاده
cousins
U
عمه زاده
cousins
U
خاله زاده
cousins
U
عمو زاده
cousins
U
دایی زاده
bashaw
U
نجیب زاده
aristocrat
U
نجیب زاده
aristocrat
U
اشراف زاده
aristocrats
U
نجیب زاده
aristocrats
U
اشراف زاده
cousin
U
عمو زاده
blue-blooded
U
نجیب زاده
blue blooded
U
نجیب زاده
cousin
U
عمه زاده
cousin
U
خاله زاده
childe
U
نجیب زاده
My sister says she's looking forward to meeting you.
U
خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
feringhee
U
پرتغالی زاده هند
don
U
لرد یا نجیب زاده
mulatto
U
زاده اروپایی وزنگی
well born
U
اصیل نجیب زاده
junker
U
اصیل زاده المانی
speak of the devil and he appears
<idiom>
U
حلال زاده بودن
donned
U
لرد یا نجیب زاده
donning
U
لرد یا نجیب زاده
dons
U
لرد یا نجیب زاده
cousinly
U
عمه زاده وار
underbred
U
نااصل زاده بی تربیت
gentleman of fortune
U
نجیب زاده حادثه جو
true born
U
حلال زاده اصیل اصل
hagborn
U
شیطان زاده فرزند ساحره
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
milord
U
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
wellborn
U
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
mestiza
U
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
mestizo
U
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
relatives
U
خواهر عمو وعمه خواه تنی باشند خواه ناتنی اطلاق میشود
grand tours
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
pythogenic
U
پیدا شده از چرک یا گندیدگی زاده چرک
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
U
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
brorher in law
U
برادر زن
relatives
U
برادر
brothers-in-law
U
برادر زن
Br
U
برادر
fratricide
U
برادر کش
brother in law
U
برادر زن
brother in low
U
برادر زن
bru
U
برادر
brother
U
برادر
fra
U
برادر
brothers
U
برادر
bro
U
برادر
brother-in-law
U
برادر زن
brotherless
U
بی برادر
half-brother
U
برادر ناتنی
sisters-in-law
U
خواهرشوهر زن برادر
sister-in-law
U
خواهرشوهر زن برادر
nephews
U
پسر برادر
siblings
U
برادر یاخواهر
sibling
U
برادر یاخواهر
fratricide
U
برادر کشی
nephew
U
پسر برادر
blood brother
U
برادر هم خون
blood brother
U
برادر خوانده
blood brothers
U
برادر هم خون
blood brothers
U
برادر خوانده
aaron
U
برادر موسی
bigbrother
U
برادر بزرگتر
brother of full blood
U
برادر تنی
brother of half blood
U
برادر ناتنی
Big Brother
U
برادر بزرگتر
foster brother
U
برادر رضاعی
uterine brother
U
برادر امی
full blood
U
برادر ابوینی
full blood
U
برادر تنی
half brother
U
برادر ناتنی
nepew
U
پسر برادر
half-brothers
U
برادر ناتنی
imeant his brother
U
مقصودم برادر اوست
half-brothers
U
برادر امی یا ابی
half-brother
U
برادر امی یا ابی
half blood brother
U
برادر امی یا ابوی
My younger brother and sister .
U
برادر وخواهر کوچک من
fraternal
U
برادر وار ائتلافی
billy
U
برادر مخفف نام william
billies
U
برادر مخفف نام william
You are sure a dead ringer for muy brother.
U
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com