English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
certified mail U پست سفارشی دو قبضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
registered letter with receipt attached U نامه سفارشی دو قبضه
Other Matches
custom made U سفارشی
bespoken U سفارشی
bespoke U سفارشی
tailor-made U سفارشی
tailor made U سفارشی
custom built U سفارشی
made to order U سفارشی
custom-made U سفارشی
certified mail U پست سفارشی
special delivery U پست سفارشی
recorded delivery U تحویل سفارشی
custom designed U باطرح سفارشی
registered mail U پست سفارشی
purpose made U کالای سفارشی
registered letter U نامه سفارشی
Registered mail. U نامه سفارشی
cancel an order U سفارشی را لغو کردن
recorded delivery U ارسال بصورت سفارشی
registry jacket U پاکت مخصوص نامههای سفارشی
custom built U سفارشی تهیه شده اختصاصی
accountable mail U پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
griped U قبضه
hilt U قبضه
hilts U قبضه
premption U قبضه
base piece U قبضه مبنا
ready U قبضه حاضر
section chief U رئیس قبضه
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
manubrium U قبضه تفنگ
gun captain U رئیس قبضه
base mortar U قبضه مبنا
readied U قبضه حاضر
readying U قبضه حاضر
pieces U قبضه سلاح
piece U قبضه سلاح
sections U قبضه توپ
handle U قبضه شمشیر
readies U قبضه حاضر
section U قبضه توپ
handles U قبضه شمشیر
artillery piece U قبضه توپخانه
drill U مشق پای قبضه
drilled U مشق پای قبضه
pieces U قبضه توپ یا تفنگ
drills U مشق پای قبضه
piece U قبضه توپ یا تفنگ
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things. U کارها را قبضه کردن
haft U قبضه دسته گذاشتن
gun section U یک قبضه توپ با نفرات
cornering the market U قبضه نمودن بازار
decorative rugs U قالیچه های تابلویی [که بصورت سفارشی و در تعداد کم تولید می شود.]
manubrium U عضو یا قسمت قبضه مانند
gripe U گیره چسبیدن قبضه کردن
They have seized ( dominated) the country. U مملکت را قبضه کرده اند
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
stock U قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
His speech gripped the television viewers ( audience ). U سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
stocked U قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
service practice U مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dry sum U تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
section chief U فرمانده رسد فرمانده قبضه
preempt U پیشدستی کردن قبضه کردن
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
service of the piece U مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
barbette U ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com