Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
platypus
U
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
water moccasin
U
مار سمی ابزی جنوب امریکا
aquatic organism
U
زیوسته ابزی موجود زنده ابزی
south-west
U
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-east
U
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south westerly
U
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south east
U
جنوب خاوری جنوب شرقی
south west
U
جنوب باختر جنوب غربی
Australia
U
استرالیا
mammalian
U
پستاندار
mammate
U
پستاندار
mammal
U
پستاندار
mammiferous
U
پستاندار
blackfellow
U
بومی استرالیا
lory
U
طوطی استرالیا
monotreme
U
پستاندار تخم کن
mammiferous
U
جانور پستاندار
suckles
U
پستاندار شیرخوار
suckle
U
پستاندار شیرخوار
mammifer
U
جانور پستاندار
suckled
U
پستاندار شیرخوار
corroboree
U
رقص بومیهای استرالیا
silky oak
U
درخت الواری استرالیا
down under
U
به سوی استرالیا و زلاندنو
first world
U
استرالیا زلاندنو وژاپن
silk oak
U
درخت الواری استرالیا
porcupine ant eater
U
جوجه تیغی استرالیا
tasman series
U
مسابقههای اتومبیلرانی استرالیا
waddy
U
: چماق بومیان استرالیا
flying lemur
U
نوعی پستاندار شب خیز
insectivore
U
پستاندار حشره خوار
boar
U
جنس نرحیوانات پستاندار
boars
U
جنس نرحیوانات پستاندار
the common wealth of australia
U
ممالک مشترک المنافع استرالیا
aquatic
U
ابزی
lentic
U
ابزی
racoon or raccoon
U
یکجور پستاندار گوشتخوار درامریکا
weasels
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
ruminant
U
جانور پستاندار نشخوار کننده
weasel
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
echidna
U
جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
waterweed
U
گیاه ابزی
semiaquatic
U
نیمه ابزی
hydrophyte
U
گیاه ابزی
waterfowl
U
مرغ ابزی
underwater
U
زیر ابزی
aquiculture
U
ابزی پروری
subaquatic
U
نسبتا ابزی ا
aquaculture
U
ابزی پروری
aquatic organism
U
زیسمند ابزی
Hirsau style
U
[نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
benthos
U
موجودات دریایی ابزی
aquatic
U
جانور یا گیاه ابزی
lyrebird
U
سه نوع مرغ شاخه نشین گنجشکی استرالیا ازجنس menura
hydro
U
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
subaquatic
U
نیمه ابزی واقع در زیر اب
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
hydr
U
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
snapping turtle
U
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
jabiru
U
لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
gallinule
U
نوعی پرنده ابزی از خانواه ابچلیک ها
elodea
U
جنس گیاهان کوچک و ابزی و تک هستهای درامریکا
live box
U
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
south
U
جنوب
south
<adj.>
U
جنوب
south east
U
جنوب شرق
south westerly
U
جنوب باختری
south western
U
جنوب غربی
south easterly
U
جنوب خاوری
south western
U
جنوب باختری
soiuth ward
U
بسوی جنوب
south west
U
در جنوب باختر
southland
U
سرزمین جنوب
south west
U
جنوب غرب
soiuthern cross
U
صلیب جنوب
southeast
U
جنوب شرقی
south wards
U
بسوی جنوب
south eastern
U
جنوب خاوری
southeast
U
جنوب خاوری
south eastern
U
جنوب شرقی
south east
U
در جنوب خاور
notus
U
باد جنوب
southbound
U
عازم جنوب
south-western
U
جنوب غربی
south-east
U
جنوب شرق
southward
U
سوی جنوب
south-west
U
جنوب غرب
southerners
U
اهل جنوب
southerner
U
اهل جنوب
sou'westers
U
جنوب غربی
southern
U
اهل جنوب
south-eastern
U
جنوب شرقی
azimuth
U
نقطه جنوب
the south pole
U
قطب جنوب
lowlander
U
اهل جنوب
Antarctic
U
قطب جنوب
South Pole
U
قطب جنوب
southernmost
U
در اقصی نقطه جنوب
southwest
U
واقع در جنوب غربی
southwester
U
باد جنوب غربی
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
southwesterner
U
اهل جنوب غربی
southwestward
U
بسوی جنوب غربی
southwestward
U
درجهت جنوب باختری
southwestwards
U
بسوی جنوب غربی
southwestwards
U
درجهت جنوب باختری
southeastward
U
در جهت جنوب خاوری
souithernism
U
رسوم واداب جنوب
southern
U
جنوبا بطرف جنوب
libeccio
U
باد جنوب غربی
libecchio
U
باد جنوب غربی
in a south easterly direction
U
از جهت جنوب خاور
antarctic circle
U
مدار قطب جنوب
south east
U
سوی جنوب خاور
Antarctic
U
مربوط به قطب جنوب
south easterly
U
سوی جنوب خاور
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
south west
U
سوی جنوب باختر
celestial body south pole
U
قطب جنوب عالم
southeaster
U
توفان جنوب شرقی
southeaster
U
باد جنوب شرقی
south
U
بسوی جنوب نیم روز
their p was toward the south
U
چشم اندازانهابسوی جنوب بود
southwester
U
توفان یا تندباد جنوب غربی
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
south wards
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
souithernism
U
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
soiuth ward
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
soputheasternmost
U
در دورترین نقطه جنوب شرقی
Makri
[Fethiye]
U
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
peafowl
U
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
bahama islands
U
جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
royal palm
U
نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
zulu
U
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
judea
U
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
aardwolf
U
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
galleta
U
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
wilton
U
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
ASEAN
U
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
joshua tree
U
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
shout song
U
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
hottentot
U
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
nautilus
U
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan
U
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs
U
فرش های مرغی
[این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh
U
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif
U
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com