Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accoucheur
U
پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
obstetricians
U
پزشک متخصص زایمان
pediatrician
U
پزشک متخصص اطفال
obstetrician
U
پزشک متخصص زایمان
anesthetist
U
پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
gynecologist
U
متخصص بیماریهای زنان
fireworker
U
متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
midwifery
U
قابلگی
forceps
U
انبر قابلگی
obstetrics
U
علم قابلگی
tactician
U
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians
U
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert
U
هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
radiologists
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
medical man
U
پزشک
aesculapian
U
پزشک
docs
U
پزشک
medic
U
پزشک
doc
U
پزشک
chiropodist
U
پزشک پا
practitioner
U
پزشک
practitioners
U
پزشک
physicians
U
پزشک
master physician
U
سر پزشک
medical officer
U
سر پزشک
physician
U
پزشک
medical officer
U
پزشک
interne
U
پزشک
chiropodists
U
پزشک پا
doctors
U
پزشک دکتر
farriers
U
دام پزشک
doctor-to-be
U
پزشک آینده
farrier
U
دام پزشک
practitioners
U
دام پزشک
practitioner
U
دام پزشک
practitioner
U
دندان پزشک
practitioners
U
دندان پزشک
doctor
U
پزشک دکتر
doctored
U
پزشک دکتر
doctoring
U
پزشک دکتر
a fake doctor
U
پزشک قلابی
house physician
U
پزشک مقیم
neuropathist
U
پزشک اعصاب
aurist
U
پزشک گوش
doctor to the company
U
پزشک شرکت
ophthalmologist
U
چشم پزشک
medical examiner
U
پزشک قانونی
certificate of a doctor
U
گواهی پزشک
medico legal examiner
U
پزشک قانونی
medico
U
پزشک طبیب
medicine man
U
پزشک قبیله
family doctor
U
پزشک خانواده
surgeons
U
پزشک جراح
surgeon
U
پزشک جراح
oculist
U
چشم پزشک
oculists
U
چشم پزشک
general practitioner
U
پزشک عمومی
psychopathist
U
پزشک دیوانگان
family doctors
U
پزشک خانواده
surgeon general
U
پزشک ارشد
alienist
U
پزشک دیوانگان
physician in attendance
U
پزشک معالج
mad doctor
U
پزشک دیوانگان
esculapian
U
وابسته به دارگونه طب پزشک
iatrogenic illness
U
بیماری پزشک زاد
extern
U
کمک پزشک روزانه
to take medical advice
U
با پزشک مشورت کردن
lay analyst
U
روانکاو غیر پزشک
internist
U
پزشک امراض داخلی
practician
U
پزشک دست در کار
psychiater
U
پزشک ناخوشی دماغی
physician in ordinary
U
پزشک رسمی یا همیشگی
general practitioner
U
پزشک بیماریهای عمومی
syrinx
U
استاخ پزشک ایطالیایی
neuropsychiatrist
U
پزشک اعصاب و روان
medicaster
U
پزشک زبان باز
fair sex
U
زنان
feminine
U
زنان
womenfolk
U
زنان
womankind
U
زنان
applaudingly
U
کف زنان
interning
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
eustachian
U
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
intern
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
woman doctor
U
پزشک زن حکیم خانم طبیبه
the doctor ordered an ointment
U
پزشک مرهم تجویز کرد
interns
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
intern
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
flight surgeon
U
افسر پزشک نیروی هوایی
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
Call a doctor quickly.
فورا پزشک خبر کنید.
Foundation
[junior]
house officer
[British English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
when will women have the vote?
U
زنان کی حق رای
flutteringly
U
پروبال زنان
vauntingly
U
لاف زنان
hirsutism
U
نابجارویی مو در زنان
pantingly
U
نفس زنان
women's army corps
U
ارتش زنان
women's dres
U
جامه زنان
wifely
U
درخور زنان
feminicide
U
قتل زنان
evadingly
U
طفره زنان
period
U
قاعده زنان
periods
U
قاعده زنان
asymetrical bars
U
پارالل زنان
uneven parallel bars
U
پارالل زنان
boastingly
U
لاف زنان
plumes
U
پر کلاه زنان تل
catamenia
U
قاعدگی زنان
reelingly
U
چرخ زنان
mutch
U
زنان وکودکان
menses
U
قاعدگی زنان
feminity
U
طبقه زنان
demimonde
U
زنان هرزه
plume
U
پر کلاه زنان تل
the female sex
U
زنان ودختران
petticoats rule
U
تسلط زنان
boxers
U
مشت زنان
greensickness
U
کم خونی زنان
gynecocracy
U
حکومت زنان
gynocracy
U
حکومت زنان
gynaecocracy
U
حکومت زنان
gynecology
U
پزشکی زنان
womanly
U
در خور زنان
womenfolk
U
جماعت زنان
womankind
U
گروه زنان
gyringly
U
چرخ زنان
gaspingly
U
نفس زنان
beauty
U
زنان زیبا
menstruation
U
قاعدگی در زنان
beauties
U
زنان زیبا
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
He's not suited for a doctor.
U
او
[مرد]
برای یک پزشک مناسب نیست.
attendance of a doctor
U
حضور پزشک روی رینگ بوکس
to take the pill
[to be on the pill]
[to go on the pill]
U
قرص خوردن
[طبق دستور از پزشک]
columbia round
U
تیراندازی مخصوص زنان
lothario
U
گمراه کننده زنان
heats
U
تحریک جنسی زنان
catamenia
U
عادت ماهیانه زنان
chlorosis
U
سبزرنگی زنان کم خون
menstruation
U
قاعدگی زنان طمث
feminists
U
طرفدار حقوق زنان
music stool
U
کرسی پیانو زنان
feminist
U
طرفدار حقوق زنان
sapphism
U
همجنس خواهی زنان
demimonde
U
جهان زنان هرجایی
fluor
U
قاعدگی زنان سیال
phlegmasia alba dolens
U
ورم سفیدران زنان
ladykillers
U
مرد محبوب زنان
heat
U
تحریک جنسی زنان
ladykiller
U
مرد محبوب زنان
feminism
U
برابری طلبی زنان
female participation rate
U
نرخ مشارکت زنان
women's army corps
U
قسمت زنان ارتش
premenstrual
U
قبل از قاعدگی زنان
to catch napping
U
چرت زنان گرفتن
women labor force
U
نیروی کار زنان
unless otherwise prescibed
[by the doctor]
U
مگر اینکه
[پزشک]
نسخه دیگری نوشته
There is one physician for every 260 inhabitants.
U
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
residency
U
اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
surgeon general
U
رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
take medical a
U
به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll .
U
حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
leucorrhoea
U
سوزنک مزمن غیرمسری زنان
gynaecophysiology
U
علم ووفایف جهازتناسلی زنان
housecoats
U
لباسی که زنان درخانه می پوشند
housecoat
U
لباسی که زنان درخانه می پوشند
evadingly
U
گریز زنان بابهانه یاحیله
plead for the widow
U
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
suffragette
U
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
suffragettes
U
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
a comparison of men's salaries with those of women
U
مقایسه حقوق مردان با زنان
diva
U
سردسته زنان خواننده اپرا
steatopygia
U
بزرگی وفربهی کفل زنان
height of the volleyball net
U
34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
abbess
U
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
lady paramount
U
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
modiste
U
کسی که کلاه وجامه زنان رامیفروشد
chatelaine
U
زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
abbesses
U
رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
gallant
U
متعارف وخوش زبان درپیش زنان
whites
U
سوزنک مزمن غیر مسری زنان
hairdos
U
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
wimple
U
روسری زنان قرون وسطی چرخ
hairdo
U
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
hysteria
U
غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
phlegmasia dolens
U
ران زنان ژماس سیاهرگهای نفاسی
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
women students
U
زنان دانش اموز محصلین اناث
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
hereford round
U
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
sanitary napkins
U
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com