Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surgeon general
U
رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
farriery
U
دامپزشکی
veterinary science
U
علم دامپزشکی
veterinary corps
U
رسته دامپزشکی
combined arms army
U
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gl
U
مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
active army
U
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
army of occupation
U
ارتش فاتح ارتش اشغالگر
vet
U
دامپزشک
farrier
U
دامپزشک
farriers
U
دامپزشک
vetted
U
دامپزشک
veterinarians
U
دامپزشک
veterinarian
U
دامپزشک
vets
U
دامپزشک
veterinarians
U
افسر دامپزشک
veterinarian
U
افسر دامپزشک
veterinary surgeon
U
جراح دامپزشک
veterinary surgeon
U
بیطار دامپزشک
veterinary surgeons
U
جراح دامپزشک
veterinary surgeons
U
بیطار دامپزشک
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
in service
U
درخدمت ارتش در ارتش
thread
U
رشته رشته شدن
fiberize
U
رشته رشته کردن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
threads
U
رشته رشته شدن
judge advocate general
U
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
lore
U
حیوانات
venery
U
حیوانات شکارشونده
breeding
U
پرورش حیوانات
bestiality
U
جماع با حیوانات
chit
U
توله حیوانات
chits
U
توله حیوانات
stray animals
U
حیوانات ضاله
feedstuff
U
خوراک حیوانات
home range
U
جایگاه حیوانات
put away
<idiom>
U
کشتن حیوانات
domestic animals
U
حیوانات اهلی
zoolatry
U
پرستش حیوانات
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
rodentia
U
حیوانات قراضه
dung
U
مدفوع حیوانات
wildlife
U
حیوانات وحشی
zootomy
U
تشریح حیوانات
fauna
U
حیوانات یک اقلیم
foal
U
توله حیوانات
foals
U
توله حیوانات
practitioners
U
پزشک
medical man
U
پزشک
docs
U
پزشک
doc
U
پزشک
aesculapian
U
پزشک
medical officer
U
سر پزشک
medical officer
U
پزشک
practitioner
U
پزشک
interne
U
پزشک
chiropodist
U
پزشک پا
chiropodists
U
پزشک پا
physician
U
پزشک
medic
U
پزشک
physicians
U
پزشک
master physician
U
سر پزشک
bulls
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
zootechnical
U
وابسته به فن تربیت حیوانات
bull
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
woodnote
U
صدای حیوانات جنگل
pedication
U
عمل جنسی با حیوانات
forepaw
U
پنجه دست حیوانات
farms
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
farmed
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
make friends
<idiom>
U
رفاقت با حیوانات ومردم
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
practitioners
U
دام پزشک
certificate of a doctor
U
گواهی پزشک
doctored
U
پزشک دکتر
general practitioner
U
پزشک عمومی
doctor
U
پزشک دکتر
doctoring
U
پزشک دکتر
doctor-to-be
U
پزشک آینده
alienist
U
پزشک دیوانگان
practitioner
U
دندان پزشک
practitioner
U
دام پزشک
aurist
U
پزشک گوش
farriers
U
دام پزشک
practitioners
U
دندان پزشک
doctors
U
پزشک دکتر
surgeon
U
پزشک جراح
oculist
U
چشم پزشک
mad doctor
U
پزشک دیوانگان
ophthalmologist
U
چشم پزشک
physician in attendance
U
پزشک معالج
doctor to the company
U
پزشک شرکت
family doctors
U
پزشک خانواده
house physician
U
پزشک مقیم
psychopathist
U
پزشک دیوانگان
family doctor
U
پزشک خانواده
surgeon general
U
پزشک ارشد
surgeons
U
پزشک جراح
neuropathist
U
پزشک اعصاب
medico legal examiner
U
پزشک قانونی
a fake doctor
U
پزشک قلابی
medico
U
پزشک طبیب
medicine man
U
پزشک قبیله
farrier
U
دام پزشک
medical examiner
U
پزشک قانونی
oculists
U
چشم پزشک
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
soilage
U
علف تازه علوفه حیوانات
parkas
U
نیم تنه پوست حیوانات
squamation
U
پوشش فلسی شکل حیوانات
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
zoomorphic
U
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
penned
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pens
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
acron
U
قسمت قدامی حیوانات بنددار
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
pen
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
extern
U
کمک پزشک روزانه
lay analyst
U
روانکاو غیر پزشک
internist
U
پزشک امراض داخلی
pediatrician
U
پزشک متخصص اطفال
to take medical advice
U
با پزشک مشورت کردن
obstetrician
U
پزشک متخصص زایمان
neuropsychiatrist
U
پزشک اعصاب و روان
practician
U
پزشک دست در کار
obstetricians
U
پزشک متخصص زایمان
iatrogenic illness
U
بیماری پزشک زاد
medicaster
U
پزشک زبان باز
syrinx
U
استاخ پزشک ایطالیایی
esculapian
U
وابسته به دارگونه طب پزشک
general practitioner
U
پزشک بیماریهای عمومی
psychiater
U
پزشک ناخوشی دماغی
physician in ordinary
U
پزشک رسمی یا همیشگی
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
exuviae
U
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
the doctor ordered an ointment
U
پزشک مرهم تجویز کرد
eustachian
U
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
woman doctor
U
پزشک زن حکیم خانم طبیبه
Call a doctor quickly.
فورا پزشک خبر کنید.
Foundation
[junior]
house officer
[British English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
anesthetist
U
پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
interns
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
intern
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
interning
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
flight surgeon
U
افسر پزشک نیروی هوایی
intern
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
vivary
U
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
dicker
U
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
taxidermist
U
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
fluor
U
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
forequarter
U
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
to take the pill
[to be on the pill]
[to go on the pill]
U
قرص خوردن
[طبق دستور از پزشک]
accoucheur
U
پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
attendance of a doctor
U
حضور پزشک روی رینگ بوکس
He's not suited for a doctor.
U
او
[مرد]
برای یک پزشک مناسب نیست.
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
unless otherwise prescibed
[by the doctor]
U
مگر اینکه
[پزشک]
نسخه دیگری نوشته
There is one physician for every 260 inhabitants.
U
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll .
U
حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
take medical a
U
به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
residency
U
اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
biomorph
U
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish story
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
army
U
ارتش
field army
U
ارتش
armies
U
ارتش
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
field army
U
ارتش رزمی
regular army
U
ارتش دائمی
servicemen
U
عضو ارتش
active army
U
ارتش کادر
supreme commander's staff
U
ستاد کل ارتش
field army
U
ارتش صحرایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com