English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
Paris U فرزند " پریام "
hectors U یکی از فرزندان پریام
hector U یکی از فرزندان پریام
hectored U یکی از فرزندان پریام
hectoring U یکی از فرزندان پریام
aeneas U که تروا
trojan horse U اسب تروا
troy U وابسته به تروا
planform U قهرمان یونانی جنگ تروا
ajax U قهرمان یونانی جنگ تروا
trojan U وابسته به یا اهل شهرباستانی تروا
nestor U پیر مردمشاور و عاقل جنگ تروا
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
kingless U بی پادشاه
Shahs U پادشاه
Shah U پادشاه
o king U ای پادشاه
queenconsort U زن پادشاه
our sovereingn U پادشاه
rex U پادشاه
constitutional monarch U پادشاه
head of state U پادشاه
monarch U پادشاه
queens U زن پادشاه
potentates U پادشاه
queen U زن پادشاه
kings U پادشاه
sovereigns U پادشاه
sovereign U پادشاه
monarchs U پادشاه
potentate U پادشاه
king U پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
king of england U پادشاه انگلستان
oberon U پادشاه پریان
kings palace U قصر پادشاه
kings palace U کاخ پادشاه
rial U پادشاه ملکه
fit for a king U لایق پادشاه
kingling U پادشاه کوچک
regicide U قتل پادشاه
regicides U قتل پادشاه
sign manual U امضا پادشاه
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
privy seal U مهر شخصی پادشاه
raja or rajah U راجه-امیریا پادشاه
regents U نماینده پادشاه رئیس
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
croesus U کراسوس : پادشاه یونان
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
aeolus U پادشاه تسالی یونان
king of birds U پادشاه مرغان :دال
regent U نماینده پادشاه رئیس
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
HMS U مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
gordian U وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
herod U هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
prince royal U پسر ارشد پادشاه انگلیس
kinglet U پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
jacobite U طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
kingmaker U کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
infante U جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
Desornamentado U [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com