Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
steadied
U
پرپشت استوار
steadies
U
پرپشت استوار
steadiest
U
پرپشت استوار
steady
U
پرپشت استوار
steadying
U
پرپشت استوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bushy
U
پرپشت
bushiest
U
پرپشت
bushier
U
پرپشت
unswerving
<adj.>
U
پرپشت
exuberant
U
پرپشت
bushily
U
پرپشت
thick
U
پرپشت
thicker
U
پرپشت
thickest
U
پرپشت
thickset
U
پرپشت
undeviating
<adj.>
U
پرپشت
lush
U
پرپشت با شکوه
lushest
U
پرپشت با شکوه
lushes
U
پرپشت با شکوه
lusher
U
پرپشت با شکوه
thickens
U
پرپشت کردن
thickened
U
پرپشت کردن
thicken
U
پرپشت کردن
Bushy(hairy) eyebrows.
U
ابروهای پرپشت
Thick ( sparse , thin ) hair .
U
موی پرپشت ( کم پشت )
piggybacks
U
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
piggyback
U
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
langur
U
انواع میمونهای دم دراز ودارای ابروهای پرپشت اسیا
steadfast
U
استوار
immovable
U
استوار
sergeant majors
U
استوار
unswerving
<adj.>
U
استوار
tenacious
U
استوار
undeviating
<adj.>
U
استوار
four-square
U
استوار
deep-set
U
استوار
steadfastly
U
استوار
sergeant major
U
استوار
surer
U
استوار
sure
U
استوار
sound
U
استوار
solid
U
استوار
stables
U
استوار
surest
U
استوار
stable
U
استوار
rigid
U
استوار
sounded
U
استوار
sounds
U
استوار
unshaken
U
استوار
solids
U
استوار
soundest
U
استوار
firmer
U
استوار کردن
firmest
U
استوار محکم
secures
U
مطمئن استوار
chief warrant officer
U
استوار یکم
firm
U
استوار محکم
firm
U
استوار کردن
secure
U
مطمئن استوار
two handed
U
محکم استوار
straightener
U
استوار کننده
sergeant first class
U
استوار دوم
self sufficient
U
خود استوار
firmer
U
استوار محکم
credential
U
استوار نامه
firmest
U
استوار کردن
firmware
U
استوار- ابزار
solidly
U
بطور استوار
stabilisers
U
استوار کننده
stabilizer
U
استوار کننده
steels
U
محکم استوار
master chief petty officer
U
استوار یکم
hard shoulder
U
شانه استوار
steeling
U
محکم استوار
steeled
U
محکم استوار
steel
U
محکم استوار
veteran
U
ثابت استوار
veterans
U
ثابت استوار
firms
U
استوار محکم
constant
U
باثبات استوار
constants
U
باثبات استوار
firms
U
استوار کردن
stabilization
U
استوار سازی
steadied
U
استوار یامحکم کردن
steadying
U
استوار یامحکم کردن
steadies
U
استوار یامحکم کردن
steadiest
U
استوار یامحکم کردن
steady
U
استوار یامحکم کردن
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
آرام و استوار ماندن
chief petty officer
U
ناو استوار یکم
consistent
U
استوار ثابت قدم
petty officer
U
ناو استوار دوم
petty officers
U
ناو استوار دوم
chief petty officeer
U
ناو استوار یکم
stabilized
U
استوار کردن ثابت شدن
as steady as a rock
<idiom>
U
مثل کوه
[استوار و ثابت]
stabilises
U
استوار کردن ثابت شدن
abide by one's word
U
بر قول خود استوار بودن
stabilising
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilize
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilised
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilizes
U
استوار کردن ثابت شدن
master sergeant
U
استوار ارشد نیروی زمینی
well timbered
U
با الوار محکم و استوار شده
firmware
U
RO قرار داده شده است ابزار استوار
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
luxuriate
U
حاصلخیز شدن پرپشت شدن
luxuriates
U
حاصلخیز شدن پرپشت شدن
luxuriating
U
حاصلخیز شدن پرپشت شدن
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
luxuriated
U
حاصلخیز شدن پرپشت شدن
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com