English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unbred U پرورش نیافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sericulture U پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education U پرورش اموزش و پرورش
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
untaught U تعلیم نیافته
unmitigated U تخفیف نیافته
underdeveloped U توسعه نیافته
underdeveloped nations U ملل توسعه نیافته
unregenerate U دوباره حیات نیافته
unregenerated U دوباره حیات نیافته
immature U رشد نیافته نابهنگام
underdeveloped countries U کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped area U منطقه توسعه نیافته
unsaved U محفوظ نشده نجات نیافته
underdeveloped U رشد کافی نیافته عقب افتاده
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
exoterical U خارجی جهری بدرون راه نیافته
capital stock U سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
COMAL U زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
extend U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
culture U پرورش
cultures U پرورش
floriculture U پرورش گل
breeding U پرورش
culturing U پرورش
fosterage U پرورش
training پرورش
nurtured U پرورش
nurtures U پرورش
nurturing U پرورش
upbringing U پرورش
nourishment U پرورش
pedagogy U پرورش
nurture U پرورش
cultivation U پرورش
silviculture U پرورش جنگل
bring up U پرورش دادن
pisciculture U پرورش ماهی
aviculture U پرورش مرغ
mariculture U پرورش دریازیان
self cultivation U پرورش نفس
character training U پرورش منش
self culture U پرورش نفس
ostreiculture U پرورش صدف
swannery U محل پرورش قو
ser U پرورش نوغان
germiculture U پرورش میکروب
p.exercise U پرورش بدنی
fostering U پرورش دادن
fostered U پرورش دادن
body-building U پرورش اندام
body building U پرورش اندام
data processing U پرورش اطلاعات
foster U پرورش دادن
fosters U پرورش دادن
process U پرورش دادن
breeding U پرورش حیوانات
mental discipline U پرورش ذهنی
processes U پرورش دادن
education U اموزش و پرورش
piscicultural U مربوط به پرورش ماهی
poulterer U پرورش دهنده طور
rosarian U پرورش دهنده گل سرخ
viniculture U پرورش انگور شراب
special education U اموزش و پرورش استثنایی
silviculturist U ویژه گر پرورش جنگل
education department U اداره آموزش و پرورش
ser U پرورش کرم ابریشم
educational U مربوط به اموزش و پرورش
guardian by nurture U قیم بعلت پرورش
falconers U پرورش دهنده شاهین
educationists U متخصص اموزش و پرورش
falconer U پرورش دهنده شاهین
calf machine U دستگاه پرورش عضله
educationist U متخصص اموزش و پرورش
f.education U پرورش واموزش دختران
apiculture U پرورش زنبور عسل
culture of bees U پرورش یا تربیت زنبور
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
nature nurture controversy U مجادله سرشت- پرورش
animal husband U پرورش جانوران اهلی
manpower development U پرورش نیروی انسانی
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
apiarian U مربوط به پرورش زنبور عسل
incubators U محل پرورش اطفال زودرس
apiarist U پرورش دهندهء زنبور عسل
beekeeper U پرورش دهندهء زنبور عسل
incubator U محل پرورش اطفال زودرس
ranch U در مرتع پرورش احشام کردن
sericulturist U پرورش دهنده کرم ابریشم
haute ecole U پرورش اسب در سطح عالی
hennery U مزرعه یا محل پرورش مرغ
ranches U در مرتع پرورش احشام کردن
upbringing U روش اموزش و پرورش بچه
sericultural U وابسته به پرورش کرم ابریشم
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
thremmatology U علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
green thumbed U کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
live stock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
livestock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle U گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
general grant U کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
develops U بسط دادن پرورش دادن
develop U بسط دادن پرورش دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com