English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
farm U پرورشگاه حیوانات اهلی
farmed U پرورشگاه حیوانات اهلی
farms U پرورشگاه حیوانات اهلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
domestic animals U حیوانات اهلی
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
orphanages U پرورشگاه
orphanage U پرورشگاه
nidus U پرورشگاه
nurseries U پرورشگاه
nursery U پرورشگاه
almamater U پرورشگاه
nursed U مهد پرورشگاه
orphanage U پرورشگاه یتیمان
nurse U مهد پرورشگاه
nidus U پرورشگاه تخم
oyster beds U پرورشگاه صدف
orphan asylum U پرورشگاه یتیمان
pheasantry U پرورشگاه قرقاول
orphanages U پرورشگاه یتیمان
protectory U پرورشگاه یتیمان
seminary of vice U پرورشگاه فسادوشرارت
nurses U مهد پرورشگاه
snailery U پرورشگاه حلزون
oyster bed U پرورشگاه صدف
fish farm U پرورشگاه ماهی
oyster farm U پرورشگاه صدف
oyster bank U پرورشگاه صدف
ostrich farm U پرورشگاه شتر مرغ
nurse of liberty U پرورشگاه یا مهد ازادی
sealery U پرورشگاه خوکان ابی
swinery U پرورشگاه یا جایگاه خوکان
domesticated U اهلی
domestic U اهلی
taming U اهلی
tamest U اهلی
natives U اهلی
native U اهلی
tame U اهلی
tamed U اهلی
tames U اهلی
tamer U اهلی
domestication U اهلی سازی
livestock U چارپایان اهلی
naturalized U اهلی شده
semidomesticated U نیمه اهلی
domesticate U اهلی کردن
domesticates U اهلی کردن
Aborigine اهلی قدیم
domesticating U اهلی کردن
live stock U چارپایان اهلی
domesticated U اهلی شده
fox terrier U نوعی سگ اهلی
tamely U بطور اهلی
domesticity U حالت اهلی
heronry U پرورشگاه مرغ ماهیخوار دسته ماهیخواران
domestically U بطور خانوادگی و اهلی
animal husband U پرورش جانوران اهلی
pet U حیوان اهلی منزل
pets U حیوان اهلی منزل
petted U حیوان اهلی منزل
zootechny U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
manx cat U گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
water buffalo U گاو میش اهلی شده اسیایی
thremmatology U علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
lore U حیوانات
bestiality U جماع با حیوانات
home range U جایگاه حیوانات
chit U توله حیوانات
foals U توله حیوانات
foal U توله حیوانات
rodentia U حیوانات قراضه
fauna U حیوانات یک اقلیم
zootomy U تشریح حیوانات
zoolatry U پرستش حیوانات
venery U حیوانات شکارشونده
breeding U پرورش حیوانات
chits U توله حیوانات
feedstuff U خوراک حیوانات
stray animals U حیوانات ضاله
buggery with animals U جماع با حیوانات
wildlife U حیوانات وحشی
dung U مدفوع حیوانات
put away <idiom> U کشتن حیوانات
damage feasant U خسارت ناشی از حیوانات
make friends <idiom> U رفاقت با حیوانات ومردم
woodnote U صدای حیوانات جنگل
zootechnical U وابسته به فن تربیت حیوانات
big game U شکار حیوانات بزرگ
pedication U عمل جنسی با حیوانات
forepaw U پنجه دست حیوانات
bull U حیوانات نر بزرگ فرمان
bulls U حیوانات نر بزرگ فرمان
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
pens U حیوانات اغل خانه ییلاقی
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
penning U حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned U حیوانات اغل خانه ییلاقی
zoomorphic U [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
pen U حیوانات اغل خانه ییلاقی
warren U محل نگهداری حیوانات وحشی
reclaim animal U حیوانات وحشی تربیت شده
parkas U نیم تنه پوست حیوانات
squamation U پوشش فلسی شکل حیوانات
warrens U محل نگهداری حیوانات وحشی
sweetbread U تیموس حیوانات جوان دنبلان
soilage U علف تازه علوفه حیوانات
acron U قسمت قدامی حیوانات بنددار
taxidermy U پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
exuviae U پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
diana U الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
zoon U هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
fluor U مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
veterinarians U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
forequarter U ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
zoomorphism U تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
vivary U جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
biomorph U [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography U رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
Agricultural Order U سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusks U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
tusk U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
pounds U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounding U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounded U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
relief U نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com