Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reimbursable personnel
U
پرسنل حقوق بگیر نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stipendiaries
U
حقوق بگیر
annuitant
U
حقوق بگیر
salaried
U
حقوق بگیر
stipendiary
U
حقوق بگیر
salaried
U
کارمند حقوق بگیر
pensionary
U
حقوق بگیر مزدور
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
combined staff
U
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
spasmodic
U
بگیر و ول کن
spasmodically
U
بگیر و ول کن
take it easy
<idiom>
U
ساده بگیر
pensioner
U
مستمری بگیر
venal
U
پول بگیر
pensioners
U
مستمری بگیر
Take hold from that end (side).
U
از آن سرش بگیر
annuitant
U
مستمری بگیر
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
spasticity
U
حالت بگیر وول کن
Take thd bull by the horns.
<proverb>
U
گاو را از شاخهایش بگیر .
subsistent
U
مدد معاش بگیر
snapat the chance
U
فرصت را در اغوش بگیر
pensioners
U
وفیفه خوار مستمری بگیر
large hande a
U
دارای دست بگیر گیرنده
pensioner
U
وفیفه خوار مستمری بگیر
Take this handkerchief and wipe your eyes.
U
این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
learn to walk before yaou run.
<proverb>
U
قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
Bite your tongue !
U
لبت را گاز بگیر ( دیگر از این حرفها نزن )
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
personnel
U
پرسنل
staffs
U
پرسنل
staff
U
پرسنل
staffed
U
پرسنل
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
crewed
U
پرسنل ناو
cadre
U
پرسنل پیمانی
intransit strenth
U
پرسنل سیال
trooping
U
پرسنل دار
all hands
U
کلیه پرسنل
crews
U
پرسنل ناو
shipmate
U
پرسنل هم ناو
ship's company
U
پرسنل ناو
cadres
U
پرسنل پیمانی
trooped
U
پرسنل دار
troop
U
پرسنل دار
complemented
U
پرسنل سازمانی
complement
U
پرسنل سازمانی
turout
U
تجمع پرسنل
operations personal
U
پرسنل عملیات
operating personnel
U
پرسنل فعال
permanent party
U
پرسنل دایمی
crew
U
پرسنل ناو
personnel officer
U
افسر پرسنل
adjutant general
U
دایره پرسنل
complementing
U
پرسنل سازمانی
crewing
U
پرسنل ناو
complements
U
پرسنل سازمانی
lag rate
U
میزان کسری پرسنل
carreer personnel
U
پرسنل کادر ثابت
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
ration method
U
روش تغذیه پرسنل
staffs
U
پرسنل ستاد ستادی
military pay order
U
لیست حقوقی پرسنل
nonoperating strength
U
پرسنل غیر فعال
service number
U
شماره خدمتی پرسنل
regulars
U
پرسنل کادر منظم
staff
U
پرسنل ستاد ستادی
administrative acceptees
U
پرسنل پذیرفته شده
regular
U
پرسنل کادر منظم
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
evacuees
U
پرسنل تخلیه شده
proceed time
U
زمان انتقال پرسنل
evacuee
U
پرسنل تخلیه شده
turout
U
جمع شدن پرسنل
staffed
U
پرسنل ستاد ستادی
quarters
U
محل اسایشگاه پرسنل
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retrofit action
U
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
transport area
U
منطقه حمل و نقل پرسنل
replacement factor
U
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
debarkation net
U
تور پیاده شدن پرسنل
blind
U
بدون دید مستقیم پرسنل
blinded
U
بدون دید مستقیم پرسنل
blinds
U
بدون دید مستقیم پرسنل
overhead personnel
U
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
airman
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
military pay order
U
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
battlefield evacuation
U
تخلیه پرسنل اسیب دیده
airmen
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
release denial
U
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
registrant
U
پرسنل ثبت نام کننده
enlisted personnel
U
پرسنل سرباز و درجه دار
administrative acceptees
U
پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping
U
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
conus residents
U
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
triage
U
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
manning the rail
U
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
staged crews
U
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
technical escort
U
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
service records
U
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
soldier
U
نظامی
warlike
U
نظامی
soldiers
U
نظامی
fort
U
دژ نظامی
martial
U
نظامی
mil
U
نظامی
martin
U
نظامی
serviced
U
نظامی
service
U
نظامی
military
U
نظامی
civil
U
حقوق
duties
U
حقوق
pay check
U
چک حقوق
laws
U
حقوق
stipends
U
حقوق
laws
U
حق حقوق
stipend
U
حقوق
law
U
حق حقوق
jurisprudence
U
حقوق
law
U
حقوق
jus
U
حقوق
pays
U
حقوق
paying
U
حقوق
pay
U
حقوق
salary
U
حقوق
salaries
U
حقوق
rights
U
حقوق
dressing parade
U
مشق نظامی
campound
U
کمپ نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com