Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
staff
U
پرسنل
personnel
U
پرسنل
staffs
U
پرسنل
staffed
U
پرسنل
adjutant general
U
دایره پرسنل
operating personnel
U
پرسنل فعال
all hands
U
کلیه پرسنل
cadre
U
پرسنل پیمانی
cadres
U
پرسنل پیمانی
complements
U
پرسنل سازمانی
complementing
U
پرسنل سازمانی
complemented
U
پرسنل سازمانی
complement
U
پرسنل سازمانی
personnel officer
U
افسر پرسنل
permanent party
U
پرسنل دایمی
operations personal
U
پرسنل عملیات
ship's company
U
پرسنل ناو
shipmate
U
پرسنل هم ناو
troop
U
پرسنل دار
trooped
U
پرسنل دار
trooping
U
پرسنل دار
turout
U
تجمع پرسنل
crew
U
پرسنل ناو
crewed
U
پرسنل ناو
intransit strenth
U
پرسنل سیال
crewing
U
پرسنل ناو
crews
U
پرسنل ناو
turout
U
جمع شدن پرسنل
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
regular
U
پرسنل کادر منظم
regulars
U
پرسنل کادر منظم
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
service number
U
شماره خدمتی پرسنل
ration method
U
روش تغذیه پرسنل
evacuees
U
پرسنل تخلیه شده
staffed
U
پرسنل ستاد ستادی
staff
U
پرسنل ستاد ستادی
proceed time
U
زمان انتقال پرسنل
evacuee
U
پرسنل تخلیه شده
staffs
U
پرسنل ستاد ستادی
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
carreer personnel
U
پرسنل کادر ثابت
administrative acceptees
U
پرسنل پذیرفته شده
quarters
U
محل اسایشگاه پرسنل
military pay order
U
لیست حقوقی پرسنل
lag rate
U
میزان کسری پرسنل
nonoperating strength
U
پرسنل غیر فعال
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
release denial
U
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
battlefield evacuation
U
تخلیه پرسنل اسیب دیده
debarkation net
U
تور پیاده شدن پرسنل
replacement factor
U
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
registrant
U
پرسنل ثبت نام کننده
blinds
U
بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
retrofit action
U
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
airman
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
blinded
U
بدون دید مستقیم پرسنل
military pay order
U
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
overhead personnel
U
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
airmen
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
blind
U
بدون دید مستقیم پرسنل
enlisted personnel
U
پرسنل سرباز و درجه دار
transport area
U
منطقه حمل و نقل پرسنل
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
reimbursable personnel
U
پرسنل حقوق بگیر نظامی
air tropping
U
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
administrative acceptees
U
پرسنل قبول شده از نظر اداری
conus residents
U
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
triage
U
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
manning the rail
U
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
staged crews
U
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
inbearing
U
ناخوانده حاضر خدمت
inbearing
U
فضولانه حاضر خدمت
technical escort
U
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
ubiquitous
U
همه جا حاضر موجود درهمه جا
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
combined staff
U
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
service records
U
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
location audit
U
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
link lift vehicle
U
حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
releasing officer
U
افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
careers
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career
U
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
prepare for action
U
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
channel airlift
U
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
duty assignment
U
واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
polymorph
U
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
current ratio
U
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
wait on
U
خدمت رسیدن و خدمت کردن
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
implied malice
U
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
dishonorable discharge
U
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
wait upon
U
پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
guiden
U
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
on hand
<idiom>
U
حاضر
in the saddle
U
حاضر
stock
U
:حاضر
agreeable
U
حاضر
ubiquitous
U
حاضر
stocked
U
:حاضر
existing
U
حاضر
presented
U
حاضر
present
U
حاضر
presenting
U
حاضر
presents
U
حاضر
readying
U
حاضر به کار
operational
U
حاضر به کار
readied
U
قبضه حاضر
readies
U
حاضر به کار
readied
U
حاضر به کار
ready
U
قبضه حاضر
operationally ready
U
حاضر به کار
ready
U
حاضر به کار
make ready
U
حاضر شدن
For the time being. At peresent. presently.
U
درحال حاضر
omnipresent
U
حاضر در همه جا
omnipresent
U
همه جا حاضر
here
U
بدینسو حاضر
active
حاضر بخدمت
action front
U
حاضر به تیر
johnny on the sopt
U
حاضر و اماده
attend
U
حاضر بودن
readies
U
قبضه حاضر
readying
U
قبضه حاضر
stand by
U
حاضر بودن
attending
U
حاضر بودن
attends
U
حاضر بودن
rig
U
وضع حاضر
rigged
U
وضع حاضر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com