Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
status enquiry
U
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
market research
U
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
status enquiry
U
پرسش نامه وضعیت
deliverable state
U
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
knocked down
U
کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
interrogatively
U
بشکل پرسش بطور پرسش
respecting
U
درخصوص درباره
supplies research
U
تحقیق درخصوص مواد
he was talking about me
U
درخصوص من صحبت می کرد
operational research
U
تحقیق درخصوص بهره برداری
caveatemptor
U
به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
to t. a cusomer for goods
U
کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
consumer research
U
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
inverse
U
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
U
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
client side
U
داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
queried
U
پرسش
questions
U
پرسش
questioned
U
پرسش
question
U
پرسش
item
U
پرسش
test item
U
پرسش
queries
U
پرسش
querying
U
پرسش
items
U
پرسش
query
U
پرسش
poser
U
پرسش دشوار
poseurs
U
پرسش دشوار
debrief
U
پرسش کردن
cross-examines
U
پرسش کردن از
cross-examine
U
پرسش کردن از
question marks
U
پرسش نشان
cross-examining
U
پرسش کردن از
question mark
U
پرسش نشان
cross-examined
U
پرسش کردن از
debriefs
U
پرسش کردن
poseur
U
پرسش دشوار
debriefed
U
پرسش کردن
inquiry
U
پرسش بازجویی
posers
U
پرسش دشوار
questtioningly
U
پرسش کنل
interogation mark
U
نشان پرسش
oblique question
U
پرسش غیرمستقیم
indirect question
U
پرسش غیرمستقیم
in an interrogatory tone
U
با لحن پرسش
cross-examination
U
پرسش و مقابله
cross-examinations
U
پرسش و مقابله
floorer
U
پرسش سخت
interrogator
U
پرسش کننده
interrogators
U
پرسش کننده
catechise
U
از راه پرسش
catechize
U
از راه پرسش
interrogarive pronoun
U
ضمیر پرسش
interrogatively
U
ازراه پرسش
item analysis
U
تحلیل پرسش
questionary
U
پرسش نامه
questioningly
U
پرسش کنان
inquiries
U
پرسش بازجویی
point of interrogation
U
نشان پرسش
question
U
تردید پرسش
questioned
U
تردید پرسش
questions
U
تردید پرسش
leadingquestion
U
پرسش راهنما
item validity
U
اعتبار پرسش
item selection
U
پرسش گزینی
item difficulty
U
دشواری پرسش
catechist
U
ازراه پرسش
evening star
U
مشتری
customer
U
مشتری
buyer
U
مشتری
bargainee
U
مشتری
clients
U
مشتری
purchaser
U
مشتری
vendee
U
مشتری
shopper
U
مشتری
client
U
مشتری
custom
U
مشتری
customers
U
مشتری
account
U
مشتری
purchasers
U
مشتری ها
shoppers
U
مشتری ها
patron
U
مشتری
jupiter
U
مشتری
vendees
U
مشتری ها
patrons
U
مشتری
buyers
U
مشتری ها
buyer
U
مشتری
vendee
U
مشتری
purchasers
U
مشتری
purchaser
U
مشتری
custom ic
U
IC مشتری
buyers
U
مشتری
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
leap frog test
U
آزمایش پرسش قورباغه
inquiries
U
پرسش بازجویی رسیدگی
item discrimination index
U
ضریب افتراق پرسش
to overwhelm with questions
U
غرق پرسش کردن
inquiry
U
پرسش بازجویی رسیدگی
quizzes
U
شوخی پرسش و ازمون
catechisms
U
پرسش نامه مذهبی
multiple choice item
U
پرسش چند گزینهای
quiz
U
شوخی پرسش و ازمون
leading question
U
پرسش راهنمایی کننده
leading questions
U
پرسش راهنمایی کننده
this very question
U
دقیقا همین پرسش
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
catechism
U
پرسش نامه مذهبی
catechize
U
از راه پرسش یاددادن
catechise
U
از راه پرسش یاددادن
circularize
U
پرسش نامه فرستادن
prospected
U
مشتری احتمالی
habitue
U
مشتری مانوس
Jove
U
ستاره مشتری
prospects
U
مشتری احتمالی
chap
U
مشتری مرد
John
[American E]
[prostitute's client]
U
مشتری
[فاحشه ای]
prospect
U
مشتری احتمالی
prospecting
U
مشتری احتمالی
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
resolveme this
U
این پرسش را پاسخ دهید
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
inquires
U
پرسش کردن جویا شدن
inquired
U
پرسش کردن جویا شدن
inquire
U
پرسش کردن جویا شدن
enquired
U
پرسش کردن جویا شدن
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
inquisitorial
U
مقرون به سخت گیری در پرسش
multiple-choice
U
وابسته به پرسش چند پاسخی
enquires
U
پرسش کردن جویا شدن
shop lifter
U
دزد مشتری نما
custom software
U
نرم افزار مشتری
custom ROM
U
مین نیاز مشتری
customer service technician
U
تکنسین سرویس مشتری
catch phrase of catchline
U
شعار جذب مشتری
touts
U
مشتری جلب کردن
jovian planets
U
سیارههای مشتری مانند
client server network
U
شبکه خدمتگزار- مشتری
charge account
U
حساب بدهی مشتری
accost
U
مشتری جلب کردن
patrons
U
مشتری یا ارباب رجوع
accosting
U
مشتری جلب کردن
accosted
U
مشتری جلب کردن
accosts
U
مشتری جلب کردن
patron
U
مشتری یا ارباب رجوع
tout
U
مشتری جلب کردن
touted
U
مشتری جلب کردن
touting
U
مشتری جلب کردن
to p any one with question
U
کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
this act provoked my inquiry
U
این کار موجب پرسش من است
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
... if you don't mind my asking
U
... اگر پرسش من
[برای تو]
ایرادی ندارد
to p angone with questions
U
با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
patronises
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronised
U
نگهداری کردن مشتری شدن
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
patronize
U
نگهداری کردن مشتری شدن
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
patronized
U
نگهداری کردن مشتری شدن
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogating
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
customer
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
tramp steamer
U
کشتی که به هرمحلی که مشتری بخواهدسفر میکند
customers
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
U
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
opened
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
open
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
catechetics
U
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
relational database management system
U
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
self selection
U
انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
canvassing
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
asteroids
U
سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroid
U
سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
custom-built
U
آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com