Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
remote batch processing
U
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batch processing
U
پردازش دستهای
batch processing
U
دسته پردازی
monoprogramming system
U
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
queues
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queue
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
rje
U
سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
job
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
TDS
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureau
U
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus
U
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
editing run
U
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
remotest
U
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter
U
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
U
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
batch processing
U
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
postprocessor
U
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition
U
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing
U
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing
U
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr
U
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp
U
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
supererogation
U
بس پردازی
post processing
U
پس پردازی
supererogatory
U
وابسته به بس پردازی
symbolization
U
نماد پردازی
crystal pulling
U
بلور پردازی
teleprocessing
U
دور پردازی
theorization
U
نظریه پردازی
rhythmization
U
نواخت پردازی
dp
U
داده پردازی
endocathection
U
به خود پردازی
exocathection
U
برون پردازی
data processing center
U
مرکزداده پردازی
file processing
U
پرونده پردازی
naturalism
U
طبیعت پردازی
ideation
U
اندیشه پردازی
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
image processing
U
تصویر پردازی
call processing
U
فراخوان پردازی
list processing
U
لیست پردازی
multiprocessing
U
چند پردازی
preprocessing
U
پیش پردازی
reminiscences
U
خاطره پردازی
reminiscence
U
خاطره پردازی
symbolism
U
نشان پردازی
pseudologia fantastica
U
دروغ پردازی
document processing
U
متن پردازی
data processing
U
داده پردازی
head in the clouds
<idiom>
U
رویا پردازی
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
Synectics
U
بدیعه پردازی
priority processing
U
اولویت پردازی
phraseology
U
عبارت پردازی
fascicled
U
دستهای
fascicular
U
دستهای
batches
U
دستهای
batch
U
دستهای
party line
U
خط دستهای
bunchy
U
دستهای
party lines
U
خط دستهای
denominational
U
دستهای
processionary
U
دستهای
claque
U
دستهای که
congregational
U
دستهای
centralized data processing
U
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
distributed processing system
U
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
settings
U
گیرش صحنه پردازی
yarns
U
افسانه پردازی کردن
logomachy
U
بازی واژه پردازی
oratory
U
فن خطابه سخن پردازی
yarn
U
افسانه پردازی کردن
hypergnosia
U
نکته پردازی بیمارگون
list processing langauge
U
زبان لیست پردازی
multiprocessing system
U
سیستم چند پردازی
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
distributed data processing
U
داده پردازی توزیعی
verbiage
U
درازگویی سخن پردازی
business data processing
U
داده پردازی تجاری
fantasising
U
وهم پردازی کردن
hypergnosis
U
نکته پردازی بیمارگون
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
dp manager
U
مدیر داده پردازی
wordprocessing program
U
برنامه واژه پردازی
fantasize
U
وهم پردازی کردن
versification
U
شاعری قافیه پردازی
locution
U
سبک عبارت پردازی
fantasised
U
وهم پردازی کردن
locutions
U
سبک عبارت پردازی
fantasizes
U
وهم پردازی کردن
fantasized
U
وهم پردازی کردن
edp manager
U
مدیرداده پردازی الکترونیکی
fantasises
U
وهم پردازی کردن
data processing center
U
مرکز داده پردازی
setting
U
گیرش صحنه پردازی
fantasizing
U
وهم پردازی کردن
batch compiler
U
همگردان دستهای
batch mode
U
باب دستهای
block copolymer
U
همبسپار دستهای
batch file
U
فایل دستهای
productions
U
تولید دستهای
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
production
U
تولید دستهای
gregarious
U
اجتماعی دستهای
pentadelphous
U
پنج دستهای
poppyhead
U
گل اذین دستهای
group flashing light
U
چشمک زن دستهای
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
bribes
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification
U
تاوان پردازی جبران زیان
bribed
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
asterism
U
برج دستهای از ستارگان
splitting
U
چند دستهای شدن
wash your hands
U
دستهای خود را بشویید
gallowglass
U
دستهای سرباز مزدور
She takes great care of her appearance
U
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
vespiary
U
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
squadron
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
deadman's float
U
شناور بودن با دستهای باز
squadrons
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
prone float
U
روی شکم با دستهای کشیده
dinosaurs
U
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
deme
U
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
wide arm handstand
U
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
batches
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
in line processing
U
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
hard handed
U
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
chain gang
U
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
someone's hands are tied
<idiom>
U
دستهای کسی بسته بودن
[اصطلاح مجازی]
maharajas
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharaja
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
burst
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
bursts
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
strappado
U
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
hurdy gurdy
U
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
chain
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
windrow
U
دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
passionist
U
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
batch
U
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
chains
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
batches
U
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
happy family
U
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
songfest
U
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
capitulary
U
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
sequential
U
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
group
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته شدن
assort
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
sorts
U
دسته دسته کردن
in detail
U
مفصلا دسته دسته
sort
U
دسته دسته کردن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
scores of people
U
دسته دسته مردم
sects
U
دسته دسته مذهبی
sect
U
دسته دسته مذهبی
regiment
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
trooped
U
دسته دسته شدن
trooping
U
دسته دسته شدن
windrow
U
دسته دسته کردن
streams of people
U
دسته دسته مردم
troop
U
دسته دسته شدن
script
U
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
AUTOEXEC.BAT
U
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
log
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com