Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rendition
U
پرداخت تحویل
renditions
U
پرداخت تحویل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cod
U
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
ddp
U
paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
document against payment
U
تحویل اسناد در ازای پرداخت
Payment on delivery of goods.
U
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
Other Matches
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
freed
U
تحویل
process
U
تحویل
processes
U
تحویل
liveries
U
تحویل
livery
U
تحویل
transter
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
solstice
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
prehension
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
utilization
U
تحویل
delivery
U
تحویل
bailment
U
تحویل
free
U
تحویل
freeing
U
تحویل
frees
U
تحویل
supply
U
تحویل ذخیره
render
U
تحویل دادن
rendered
U
تحویل دادن
renders
U
تحویل دادن
period of delivery
U
دوره تحویل
bailee
U
تحویل گیرنده
free on quay
U
تحویل دراسکله
supply
U
تحویل دادن
supplied
U
تحویل ذخیره
delivery free
U
تحویل رایگان
supplied
U
تحویل دادن
delivery date
U
تاریخ تحویل
takeover
U
تحویل گیری
surrenders
U
تحویل دادن
surrendered
U
تحویل دادن
surrender
U
تحویل دادن
deliverer
U
تحویل دهنده
hand over
U
تحویل دادن
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
delivers
U
تحویل دادن
bailment
U
تحویل جنس
LSD
U
نگهداری تحویل
cargo delivery
U
تحویل بار
to take over
U
تحویل گرفتن
to hand over
U
تحویل دادن
to deliver over
U
تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery
U
عدم تحویل
catcher's side
U
سوی تحویل
shortchange
U
کم تحویل دادن
terminal price
U
قیمت تحویل
take over
U
تحویل گرفتن
take delivery of
U
تحویل گرفتن
transferee
U
تحویل گیرنده
deliverable
U
قابل تحویل
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
polytropic
U
تحویل برزخ
delivering
U
تحویل تسلیم
delivering
U
تحویل دادن
exq
U
تحویل در بارانداز
prompt delivery
U
تحویل فوری
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
takeovers
U
تحویل گیری
deliverable state
U
در حالت تحویل
deliver
U
تحویل دادن
delivery terms
U
شرایط تحویل
delivery note
U
حواله تحویل
ex factory
U
تحویل در کارخانه
ex mill
U
تحویل در کارخانه
committed
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
transference
U
تحویل حواله
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
cash dispenser
U
تحویل دارخودکار
delivered
U
تحویل شده
transfers
U
واگذاری تحویل
delivery order
U
حواله تحویل
delivery side
U
سمت تحویل
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivery terms
U
نحوه تحویل
delivery to the home
U
تحویل در خانه
delivery table
U
میز تحویل
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
cash dispensers
U
تحویل دارخودکار
recorded delivery
U
تحویل سفارشی
forward delivery
U
تحویل دراینده
supplying
U
تحویل دادن
delivery speed
U
سرعت تحویل
forward delivery
U
تحویل به وعده
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
exs
U
تحویل از کشتی
fob
U
تحویل کشتی
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
transferring
U
واگذاری تحویل
transfer
U
واگذاری تحویل
supplying
U
تحویل ذخیره
free docks
U
تحویل در بارانداز
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
ex warehouse
U
تحویل در کنار انبار
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
exw
U
تحویل در محل تولید
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
procure
U
تهیه و تحویل اماد
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
procured
U
تهیه و تحویل اماد
procures
U
تهیه و تحویل اماد
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
delivery car
U
واگن تحویل دهنده
destination port
U
بندر تحویل کالا
franco alongside ship
U
تحویل کنار کشتی
fot
U
تحویل روی کامیون
To take delivery of something.
U
چیزی را تحویل گرفتن
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
delivery order
U
دستور تحویل کالا
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
for
U
تحویل روی قطار
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
free on rail
U
تحویل در راه اهن
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
receipts
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
deliveries
U
تحویل کالا دادن
deliveries
U
قبض و اقباض تحویل
delivery
U
تحویل کالا دادن
delivery
U
قبض و اقباض تحویل
receipt
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
give a person in charge
U
کسی را تحویل پلیس دادن
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
become
U
مناسب بودن تحویل یافتن
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
bond
U
به انبار گمرک تحویل دادن
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
to drop something off
[at someone's]
U
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
becomes
U
مناسب بودن تحویل یافتن
supplying
U
تحویل دادن تغذیه کردن
turn in
U
تحویل دادن جنس به انبار
discharge rate
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
tpnd
U
دله دزدی وعدم تحویل
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
delivery
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
issues
U
مسئله قضیه تحویل جنس
capacity
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
received for shipment
U
تحویل شده برای حمل
daf
U
frontier at delivered تحویل مرز
to get something to somebody
U
تحویل دادن چیزی به کسی
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
supplied
U
تحویل دادن تغذیه کردن
deliverable state
U
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
deliver
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
reconsignment
U
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
delivers
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
Did you deliver my letter to your father ?
U
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com