English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thrower in U پرتابگر خارج از زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weight man U پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
The ball was out of bounds. U توپ خارج [از زمین بازی] بود.
out of bounds U خارج شدن توپ از محدوده زمین
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
thrower U پرتابگر
javelin thrower U پرتابگر نیزه
discus thrower U پرتابگر دیسک
hammer thrower U پرتابگر چکش
collapses U برخاستن روی پرتابگر
collapsed U برخاستن روی پرتابگر
collapse U برخاستن روی پرتابگر
collapsing U برخاستن روی پرتابگر
chucker U پرتابگر همیشه خطازن
three point play U خطا روی پرتابگر در بسکتبال
throwing line U نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
quarantine U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
external U خارج
out of U خارج از
off U خارج از
non-combatant U خارج از صف
off side U خارج از خط
outsides U در خارج
outsides U خارج
outside U در خارج
out of tune U خارج
forth of U خارج از
outside [of] <adv.> U خارج [از]
non combatant U خارج از صف
outed U خارج
per U خارج از
out- U خارج
out-of- U خارج از
abroad U خارج
externals U خارج
out U خارج
aroint U خارج شو
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
externally U از خارج
outside U خارج
non-combatants U خارج از صف
out of line U خارج از خط جبهه
derailing U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
eccentric U خارج از مرکز
derailing U از خط خارج شدن
unship U خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
out of turn U خارج از نوبت
ouyby U خارج از دور از
outboard bearing U یاتاقان خارج
out U خارج بیرون
over the side U خارج از ناو
outbye U خارج از دور از
oversea U خارج از کشور
out of proportion U خارج از اندازه
derails U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
out of phase U خارج از فاز
to rule out U خارج کردن
extra-marital U خارج از زناشویی
issue U خارج شدن
issued U خارج شدن
issues U خارج شدن
outed U خارج از حدود
outed U خارج بیرون
inaccessible U خارج از دسترس
to pass off U خارج شدن
to fall out U خارج شدن
quotients U خارج قسمت
quotient U خارج قسمت
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
To fall out. U از صف خارج شدن
out of doors U خارج ازمنزل
out- U خارج بیرون
outsides U به سمت خارج
outside U به سمت خارج
off season U خارج از فصل
extraneous U خارج از قلمروچیزی
tort U خارج از قرارداد
torts U خارج از قرارداد
out U خارج از حدود
out- U خارج از حدود
away U دوراز خارج
submultiple U خارج قسمت
discharges U خارج کردن
discharge U خارج کردن
standaway U خارج از بدن
irrelevant U خارج از موضوع
soto uke U دفاع از خارج
alfresco U خارج از منزل
ejects U خارج کردن
phase out U خارج کردن
from the outside U از خارج [از جایی]
foreign market U بازار خارج
fescennine U خارج ازاخلاق
extravascular U خارج رگی
extrauterine U خارج رحمی
extraterritorial U خارج الارضی
extramundane U خارج دنیایی
extramarital U خارج از زناشویی
extramarital U خارج ازدواجی
extragalactic U خارج کهکشانی
extracellular U خارج سلولی
off key خارج از مایه
abroad خارج از کشور
eccentrics U خارج از مرکز
void U خارج شدن
begone U خارج شو عزیمت کن
overseas U خارج ازکشور
from outside U از خارج [از شهر]
from out of town U از خارج [از شهر]
out of U در خارج بواسطه
out-of- U در خارج بواسطه
extra spectral U خارج طیفی
extra regular U خارج ازقاعده
extra professional U خارج حرفهای
egress U خارج شدن
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
double out U 081 خارج
outbound U مربوط به خارج
cross country U خارج از جاده
abaxile U خارج از مرکز
acentric U خارج از مرکز
anieoro U از داخل به خارج
bring out U خارج کردن
blow out U به خارج دمیدن
beside the question U خارج از موضوع
off duty U خارج از نگهبانی
off duty U خارج از خدمت
extra cosmical U خارج ازعالم
exterritorial U خارج الملکتی
expulse U خارج کردن
extraction U خارج کردن
ungracious U خارج از نزاکت
exits U خارج شدن
exit U خارج شدن
endarch U متشکل در خارج
emissive U خارج شونده
nonsense U خارج از منطق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com