Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chemical defense
U
پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biological defense
U
پدافند بر علیه تک میکربی
chemical defense
U
پدافند شیمیایی
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
organic compound
U
مواد شیمیایی
petrolum chemicals
U
مواد شیمیایی نفتی
petrochemicals
U
مواد شیمیایی نفتی
chemical feedstock
U
مواد اولیه شیمیایی
cloud attack
U
تک شیمیایی با مواد سمی
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
synthetic
U
مواد شیمیایی و پروسس شده
inert
U
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
drysalter
U
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
biosynthesis
U
تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
latensification
U
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
spray attack
U
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
resists
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
U
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
concentration
U
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentrations
U
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
NCR paper
U
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
Mercerization
U
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
in personam
U
علیه شخص خاصی علیه انسان
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
defenses
U
پدافند
defense
U
پدافند
defence
U
پدافند
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
anti menchanized defense
U
پدافند ضد مکانیزه
defending
U
پدافند کردن
anti aircraft defense
U
پدافند ضد هوایی
defended
U
پدافند کردن
defend
U
پدافند کردن
deliberate defense
U
پدافند با فرصت
space defense
U
پدافند فضایی
air defense
U
پدافند هوایی
barrage balloon
U
بالون پدافند
barrage balloons
U
بالون پدافند
active defense
U
پدافند عامل
defends
U
پدافند کردن
area defense
U
پدافند منطقهای
area defense
U
پدافند ازمنطقه
defense zone
U
منطقه پدافند
defense in place
U
پدافند در محل
defense in depth
U
پدافند در عمق
counter offensive
U
پدافند متقابل
coast defence
U
پدافند ساحلی
space defense
U
پدافند از فضا
biological defense
U
پدافند میکربی
anti aircraft
U
پدافند هوایی
base defense
U
پدافند پایگاه
base defense
U
پدافند از پایگاه
self defense
U
پدافند از خود
satellite defense
U
پدافند ماهوارهای
defensible
U
قابل پدافند
passive defense
U
پدافند غیرعامل
mobile defense
U
پدافند متحرک
national defence
U
پدافند ملی
satellite defense
U
پدافند ضدماهوارهای
primeter defence
U
پدافند دورتا دور
civil defense
U
پدافند غیر نظامی
war college
U
دوره پدافند ملی
active air defense
U
پدافند عامل هوایی
forward defense area
U
منطقه پدافند جلو
defended area
U
منطقه پدافند شده
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
battery defense
U
پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
civil defense
U
پدافند ازمناطق شهری
flak
U
توپخانه پدافند هوایی
integrated defense
U
پدافند هوایی توام
ministry of national defence
U
وزارت پدافند ملی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
air defense artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
integrated defense
U
پدافند ازمناطق توام دفاعی
rules of engagement
U
روشهای درگیری پدافند هوایی
vital area
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
air defense sector
U
منطقه ماموریت پدافند هوایی
area air defense commander
U
فرمانده منطقه پدافند هوایی
air defense ship
U
ناو مخصوص پدافند هوایی
extended defense
U
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
air defense direction center
U
مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
faker
U
هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
weapons hold
U
فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
missile master
U
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
air defense artillery controller
U
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
splashed
U
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
pro and con
U
له و علیه
conning
U
بر علیه
conned
U
بر علیه
con
U
بر علیه
versus
U
علیه
against
U
علیه
pros and cons
U
له و علیه
v
U
علیه
cons
U
بر علیه
parroted
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
flad suppression
U
تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
filter center
U
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
parroting
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
pro and con
U
دلائل له و علیه
anti
U
مخالف علیه
object of protest
U
معترض علیه
presentee
U
معروض علیه
denominators
U
مقسوم علیه
victim of an offence
U
مجنی علیه
assignee
U
محال علیه
party against whom a protest is made
U
معترض علیه
ward
U
مولی علیه
appellee
U
مستانف علیه
third person of a transfer
U
محال علیه
judgement debtor
U
محکوم علیه
divisor
U
مقسوم علیه
out of court
U
محکوم علیه
respondent
U
مدعی علیه
respondents
U
مدعی علیه
respondents
U
مستانف علیه
recognizor
U
محکوم علیه
divtsor
U
مقسوم علیه
drawee
U
محال علیه
pupil
U
مولی علیه
pupils
U
مولی علیه
person placed under guardianship
U
مولی علیه
wards
U
مولی علیه
beneficiary of an endowment
U
موقوف علیه
peace be upon him
U
علیه السلام
denominator
U
مقسوم علیه
respondent
U
مستانف علیه
defendant
U
مدعی علیه
losing party
U
محکوم علیه
lady ship
U
سرکار علیه
beneficiaries
U
موقوف علیه
beneficiary
U
موقوف علیه
defendants
U
مدعی علیه
battery integration end radar display
U
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
offences against property
U
جرائم بر علیه اموال
action in personam
U
دعوی بر علیه شخص
common d.
U
مقسوم علیه مشترک
lese majeste
U
خیانت علیه حکومت
cross action
U
علیه وی اقامه کند
self defeating
U
علیه منظور خود
non fatal offences against the person
U
جرائم بر علیه ابدان
self-defeating
U
علیه منظور خود
public mischief
U
جرم علیه جامعه
divisor
U
مقسوم علیه
[ریاضی]
lese majesty
U
خیانت علیه حکومت
offences against persons
U
جرائم بر علیه اشخاص
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
to safeguard
[against]
U
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
respondents
U
پژوهش خواه مستانف علیه
offences against public dencency
U
جرائم بر علیه عفت عمومی
demurring
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
common factor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
demur
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
to safeguard
[against]
U
حفظ کردن
[علیه]
[در برابر]
to proceed against a person
U
اقدام بر علیه کسی زدن
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
offence against public order
U
جرائم بر علیه نظم عمومی
respondent
U
پژوهش خواه مستانف علیه
action in rem
U
دعوی بر علیه عین مال
proceed against someone
علیه کسی دادخواهی کردن
offences against public morals
U
جرائم بر علیه اخلاق عمومی
To take field against somebody .
U
بر علیه کسی وارد شدن
counter fire
U
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
chemic
U
شیمیایی
chemical
U
شیمیایی
chemicals
U
شیمیایی
chemical sense
U
حس شیمیایی
chemical biological and radiological
U
شیمیایی
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
bring an action against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
declaiming
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaimed
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com