Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
biological defense
U
پدافند بر علیه تک میکربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biological defense
U
پدافند میکربی
chemical defense
U
پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
in personam
U
علیه شخص خاصی علیه انسان
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
bacterial
U
میکربی
biological
U
میکربی
biologically
U
میکربی
chemical biological and radiological
U
میکربی ورادیولوژیکی
biological warfare
U
جنگ میکربی
biological agent
U
عامل میکربی
biological weapon
U
جنگ افزار میکربی
nuclear biological chemical
U
شیمیایی میکربی هستهای
biological half time
U
زمان امکان فعالیت عامل میکربی
foulbrood
U
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
defence
U
پدافند
defenses
U
پدافند
defense
U
پدافند
national defence
U
پدافند ملی
deliberate defense
U
پدافند با فرصت
defense in place
U
پدافند در محل
passive defense
U
پدافند غیرعامل
anti menchanized defense
U
پدافند ضد مکانیزه
area defense
U
پدافند منطقهای
air defense
U
پدافند هوایی
defense in depth
U
پدافند در عمق
active defense
U
پدافند عامل
chemical defense
U
پدافند شیمیایی
mobile defense
U
پدافند متحرک
anti aircraft
U
پدافند هوایی
counter offensive
U
پدافند متقابل
defense zone
U
منطقه پدافند
satellite defense
U
پدافند ضدماهوارهای
self defense
U
پدافند از خود
space defense
U
پدافند فضایی
space defense
U
پدافند از فضا
base defense
U
پدافند از پایگاه
base defense
U
پدافند پایگاه
satellite defense
U
پدافند ماهوارهای
defensible
U
قابل پدافند
barrage balloon
U
بالون پدافند
defend
U
پدافند کردن
defended
U
پدافند کردن
coast defence
U
پدافند ساحلی
barrage balloons
U
بالون پدافند
area defense
U
پدافند ازمنطقه
defends
U
پدافند کردن
anti aircraft defense
U
پدافند ضد هوایی
defending
U
پدافند کردن
battery defense
U
پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
defended area
U
منطقه پدافند شده
civil defense
U
پدافند غیر نظامی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
active air defense
U
پدافند عامل هوایی
civil defense
U
پدافند ازمناطق شهری
flak
U
توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
war college
U
دوره پدافند ملی
primeter defence
U
پدافند دورتا دور
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
integrated defense
U
پدافند هوایی توام
forward defense area
U
منطقه پدافند جلو
ministry of national defence
U
وزارت پدافند ملی
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
air defense ship
U
ناو مخصوص پدافند هوایی
air defense sector
U
منطقه ماموریت پدافند هوایی
vital area
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی
integrated defense
U
پدافند ازمناطق توام دفاعی
rules of engagement
U
روشهای درگیری پدافند هوایی
area air defense commander
U
فرمانده منطقه پدافند هوایی
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
extended defense
U
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
weapons hold
U
فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
air defense direction center
U
مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
faker
U
هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
missile master
U
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
air defense artillery controller
U
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
splashed
U
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
against
U
علیه
conning
U
بر علیه
con
U
بر علیه
conned
U
بر علیه
pro and con
U
له و علیه
versus
U
علیه
pros and cons
U
له و علیه
cons
U
بر علیه
v
U
علیه
parrots
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
flad suppression
U
تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
filter center
U
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
parrot
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
victim of an offence
U
مجنی علیه
person placed under guardianship
U
مولی علیه
presentee
U
معروض علیه
pro and con
U
دلائل له و علیه
recognizor
U
محکوم علیه
third person of a transfer
U
محال علیه
peace be upon him
U
علیه السلام
party against whom a protest is made
U
معترض علیه
divisor
U
مقسوم علیه
divtsor
U
مقسوم علیه
drawee
U
محال علیه
anti
U
مخالف علیه
judgement debtor
U
محکوم علیه
lady ship
U
سرکار علیه
losing party
U
محکوم علیه
pupils
U
مولی علیه
object of protest
U
معترض علیه
beneficiary of an endowment
U
موقوف علیه
respondents
U
مستانف علیه
defendants
U
مدعی علیه
out of court
U
محکوم علیه
respondent
U
مدعی علیه
respondent
U
مستانف علیه
denominators
U
مقسوم علیه
respondents
U
مدعی علیه
pupil
U
مولی علیه
ward
U
مولی علیه
wards
U
مولی علیه
beneficiaries
U
موقوف علیه
beneficiary
U
موقوف علیه
assignee
U
محال علیه
appellee
U
مستانف علیه
denominator
U
مقسوم علیه
defendant
U
مدعی علیه
battery integration end radar display
U
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
non fatal offences against the person
U
جرائم بر علیه ابدان
offences against property
U
جرائم بر علیه اموال
self defeating
U
علیه منظور خود
self-defeating
U
علیه منظور خود
lese majeste
U
خیانت علیه حکومت
lese majesty
U
خیانت علیه حکومت
offences against persons
U
جرائم بر علیه اشخاص
public mischief
U
جرم علیه جامعه
cross action
U
علیه وی اقامه کند
action in personam
U
دعوی بر علیه شخص
divisor
U
مقسوم علیه
[ریاضی]
common d.
U
مقسوم علیه مشترک
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
to safeguard
[against]
U
حفظ کردن
[علیه]
[در برابر]
offences against public morals
U
جرائم بر علیه اخلاق عمومی
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
offences against public dencency
U
جرائم بر علیه عفت عمومی
demur
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
offence against public order
U
جرائم بر علیه نظم عمومی
to safeguard
[against]
U
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
demurring
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs
U
در CL حالتی است که مدعی علیه
to proceed against a person
U
اقدام بر علیه کسی زدن
To take field against somebody .
U
بر علیه کسی وارد شدن
proceed against someone
علیه کسی دادخواهی کردن
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
common factor
U
مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
action in rem
U
دعوی بر علیه عین مال
respondent
U
پژوهش خواه مستانف علیه
counter fire
U
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
respondents
U
پژوهش خواه مستانف علیه
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
bring a suit against a person
U
اقامه دعوی علیه کسی کردن
bring an action against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
lodge a complaint against someone
U
علیه کسی اقامه دعوی کردن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
summary judgment
U
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
declaimed
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaiming
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
libelee
U
مدعی علیه شخص مورد افترا
lay an information against someone
U
بر علیه کسی اعلام جرم کردن
declaims
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
libellee
U
مدعی علیه شخص مورد افترا
declaim
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
lese majeste
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
take a stand on something
<idiom>
U
فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
whispering campaign
U
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
bench warrant
U
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
nemo agit in seipsum
U
هیچ کس نمیتواند علیه خوداقامه دعوی کند
impregnated
U
پارچه تلقیح شده بر علیه اثر موادشیمیایی
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
lese majesty
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
seen fire
U
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
antigens
U
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigen
U
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
effectiveness clock
U
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
remainder
U
عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
verba chartarum fortius accipiuntur
U
proferentem contra الفاظ اسناد بیشتر علیه امضاکننده ان قابل تعبیر است
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com