Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
throttle
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttled
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttles
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttling
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oil dent
U
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oil passage
U
عبور روغن
slotting
U
مجرای عبور روغن
slots
U
مجرای عبور روغن
slot
U
مجرای عبور روغن
throttling shaft
U
میله نافم عبور روغن
ports
U
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
glassine
U
نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
oils
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oil
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
fluidic
U
مایع مانند جسم سیال یامایع
superfluid
U
جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
oil can
U
حلب روغن , روغن دان
creosote
U
روغن قیر روغن قطران
creosoted
U
روغن قیر روغن قطران
creosotes
U
روغن قیر روغن قطران
cutting oil
U
روغن سردکننده روغن برش
creosoting
U
روغن قیر روغن قطران
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
fluidal
U
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
cross
U
عبور کردن
passed
U
عبور کردن
crosser
U
عبور کردن
cruised
U
عبور کردن
passes
U
عبور کردن
transit
U
عبور کردن
cruise
U
عبور کردن
cruising
U
عبور کردن
crosses
U
عبور کردن
crossest
U
عبور کردن
traversing
U
عبور کردن
traverses
U
عبور کردن
cruises
U
عبور کردن
traversed
U
عبور کردن
traverse
U
عبور کردن
overfly
U
عبور کردن
pass
U
عبور کردن
anoint
U
روغن مالی کردن
lubrication
U
روغن کاری کردن
replenishment
U
پر کردن روغن ذخیره
inuct
U
روغن مالی کردن
embrocate
U
روغن مالی کردن
anointing
U
روغن مالی کردن
anoints
U
روغن مالی کردن
degrease
U
پاک کردن روغن
traject
U
از محلی عبور کردن
goes
U
گذشتن عبور کردن
cut
U
عبور کردن گذاشتن
cuts
U
عبور کردن گذاشتن
go
U
گذشتن عبور کردن
replenish
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
liquor
U
با روغن پوشاندن چرب کردن
replenished
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishes
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
liquors
U
با روغن پوشاندن چرب کردن
anele
U
تدهین یا روغن مالی کردن
hydromatic
U
کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک
passage of lines
U
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
slush down
U
روغن کاری کردن بکسلهای ثابت ناو
recuperation
U
تجدید کردن روغن وسیله یاجنگ افزار
creaked
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaking
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
traverses
U
عبور کردن قطع کردن
traversing
U
عبور کردن قطع کردن
ranges
U
عبور کردن مسطح کردن
traversed
U
عبور کردن قطع کردن
traverse
U
عبور کردن قطع کردن
range
U
عبور کردن مسطح کردن
ranged
U
عبور کردن مسطح کردن
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
bloop
U
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
cere
U
موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
grease
U
روغن
ghi
U
روغن
lubricants
U
روغن
lubricant
U
روغن
oil
U
روغن
brilliantine
U
روغن مو
oils
U
روغن
bandolin
U
روغن مو
greasing
U
روغن
bandoline
U
روغن مو
oiling
U
روغن
greased
U
روغن
greaser
U
روغن زن
ghee
U
روغن
buttering
U
روغن
butters
U
روغن
oil groove
U
روغن رو
unguent
U
روغن
unction
U
روغن
oil can
U
روغن زن
pomade
U
روغن سر
clurified or run butter
U
روغن
dopes
U
روغن
buttered
U
روغن
ointments
U
روغن
butter
U
روغن
dope
U
روغن
ointment
U
روغن
sebaceous humour
U
روغن
transmittancy
U
عبور
alpha canis majoris
U
عبور
transit
U
عبور
toll
U
حق عبور
tolling
U
حق عبور
tolls
U
حق عبور
transmittal
U
عبور
rights of way
U
حق عبور
right of way
U
حق عبور
transmittance
U
عبور
cross-Channel
U
عبور
transmissions
U
عبور
passage of lines
U
عبور از خط
crossing
U
عبور
road haulage
U
حق عبور
fording
U
عبور از اب
right of passage
U
حق عبور
transmission
U
عبور
passage
U
عبور
passages
U
حق عبور
passage
U
حق عبور
passages
U
عبور
lubricates
U
روغن زدن به
animal oil
U
روغن حیوانی
castor oil
U
روغن کرچک
ricinus oil
U
روغن کرچک
lubricating
U
روغن زدن
unction
U
روغن مالی
oil bath
U
حمام روغن
oil change
U
تعویض روغن
cod-liver oil
U
روغن ماهی
antiknock
U
روغن موتور
lubricating
U
روغن زدن به
turpentine oil
U
روغن تریانتین
siccative oil
U
روغن سیکاتیو
lubricates
U
روغن زدن
lubricated
U
روغن زدن به
acorn oil
U
روغن بلوط
mustard oil
U
روغن خردل
allyl isothiocyanate
U
روغن خردل
lubricant
U
روغن یا گریس
replenisher
U
نافم روغن
allyl isosulfocyanate
U
روغن خردل
lubricants
U
روغن یا گریس
greasy
U
روغن دار
machine oil
U
روغن ماشین
wash oil
U
روغن شستشو
linseed oil
U
روغن برزک
lubricated
U
روغن زدن
lubricate
U
روغن زدن به
lubricate
U
روغن زدن
saucepan
U
روغن دان
oil filter
U
صافی روغن
dubbing
U
روغن چرم
absorbent oil
U
روغن جاذب
acetone oil
U
روغن استون
linseed oil
U
روغن بزرک
mineral oil
U
روغن معدنی
oils
U
روغن زدن به
varnishes
U
رنگ روغن
varnishes
U
روغن جلا
varnished
U
رنگ روغن
varnished
U
روغن جلا
lucca oil
U
روغن زیتون
oil sludge
U
رسوب روغن
varnish
U
رنگ روغن
olive oil
U
روغن زیتون
oil squirt
U
اب دزدک روغن
varnish
U
روغن جلا
oiler
U
روغن کار
oilman
U
روغن فروش
oleaginous
U
شبیه روغن
oleometer
U
روغن سنج
varnishing
U
روغن جلا
varnishing
U
رنگ روغن
oiling
U
روغن زدن
oils
U
روغن زدن
oil plug
U
پیچ روغن
oiling
U
روغن زدن به
oil pressure
U
فشارسنج روغن
oil pump
U
پمپ روغن
oil residue
U
ته نشست روغن
oil
U
روغن زدن
oil retaining ring
U
رینگ روغن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com