English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pes U پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
bestial U شبیه حیوان جانور خوی
wombats U جانور کیسه داری شبیه خرس
wombat U جانور کیسه داری شبیه خرس
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
genet U جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
swamper U جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
waterish U هر چیزی شبیه اب
creams U هر چیزی شبیه سرشیر
pencil U هر چیزی شبیه مداد
pencilling U هر چیزی شبیه مداد
staff of life U نان یا چیزی شبیه ان
pencils U هر چیزی شبیه مداد
creaming U هر چیزی شبیه سرشیر
cream U هر چیزی شبیه سرشیر
creamed U هر چیزی شبیه سرشیر
asterism U هر چیزی شبیه ستاره
k U هر چیزی شبیه K کیلو
stalked U پایه چیزی شبیه ساقه
stalking U پایه چیزی شبیه ساقه
stalks U پایه چیزی شبیه ساقه
skewers U هر چیزی شبیه سیخ کباب
windmills U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmill U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
skewering U هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewered U هر چیزی شبیه سیخ کباب
lobular U شبیه قطعه کوچکی از چیزی
skewer U هر چیزی شبیه سیخ کباب
pap U هر چیزی شبیه نوک پستان
stalk U پایه چیزی شبیه ساقه
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
rowel U حلقه دهانه اسب هر چیزی شبیه مهمیز وسیخک
stalking horse U اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
t U بیستمین حرف الفبای انگلیسی هر چیزی شبیه حرف T
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
apod U جانور بی پا
animalize U جانور
nightwalker U جانور شب پر
it U ان جانور
malacostracan U جانور
ruffianly U جانور خو
structure of an animal U جانور
he U جانور نر
beast U جانور
creatures U جانور
animal U جانور
creature U جانور
beasts U جانور
it pron U ان جانور
johnny U جانور نر
animals U جانور
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
saxicoline U جانور سنگ زی
shell fish U جانور صدف
mammifer U جانور پستاندار
strayed U جانور ولگرد
saxicolous U جانور سنگ زی
zoologist U جانور شناس
zoology U جانور شناسی
perissodactyl U جانور فرد سم
pelagian U جانور دریایی
stray U جانور بی صاحب
craw U معده جانور
straying U جانور بی صاحب
strays U جانور بی صاحب
stinkard U جانور بدبو
pollard U جانور بی شاخ
brutalization U جانور خویی
monocule U جانور یک چشم
animalculum U جانور ریزه
beastliness U جانور خویی
hybrid U جانور دورگه
scavengers U جانور لاشخور
nekton U جانور شناور
animalist U نقاش جانور
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
proud <adj.> U جانور حشری
mammiferous U جانور پستاندار
ungulate U جانور سم دار
milker U جانور شیرده
fauna U جانور نامه
rodents U جانور جونده
rodent U جانور جونده
saprozoon U جانور پوده زی
scavenger U جانور لاشخور
game U جانور شکاری
zoophagous U جانور خوار
zoophilous U علاقمند به جانور
zoophilic U علاقمند به جانور
amebas U جانور تک سلولی
brutes U جانور حیوان
amoebae U جانور تک سلولی
brutalities U جانور خویی
amoebas U جانور تک سلولی
pudge U جانور چاق
tardigrade U جانور کندرو
polystome U جانور بسیار
amebae U جانور تک سلولی
polystomatous U جانور بسیار
zootomy U جانور شکافی
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
scrag U جانور نحیف
zootheism U جانور پرستی
brute U جانور حیوان
brutal U جانور خوی
amoeba U جانور تک سلولی
plantigrade U جانور دوپا
edentate U جانور بی دندان
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
poikilotherm U جانور خونسرد
poikilothermism U خونسردی جانور
polypod U جانور بسیارپا
brutality U جانور خویی
hilding U جانور یا اسب بی ارزش
rat catcher U موش گیر [جانور]
heat U طلب شدن جانور
mollusc U جانور نرم تن حلزون
footpad U پای جانور پهنه پا
nervure U رگه بندی جانور
scavenger U جانور کثافت خور
nematocyst U نیش جانور مرجانی
holozoic U جانور خوراک گیر
ratter U موش گیر [جانور]
heats U طلب شدن جانور
bestialize U جانور خوی نمودن
malacoderm U جانور نرم پوست
endotherm U جانور خون گرم
female U زنانه جانور ماده
tropicopolitan U گیاه یا جانور گرمسیری
zoophyte U جانور گیاه سان
pachyderms U جانور پوست کلفت
pachyderm U جانور پوست کلفت
mollusk U جانور نرم تن حلزون
zoography U جانور شناسی تطبیقی
ratcatcher U موش گیر [جانور]
white face U جانور پیشانی سفید
viviparous U جانور زنده زا ولود
dentition U وضع تعداددندانهای جانور
molluscs U جانور نرم تن حلزون
paleozoology U دیرین جانور شناسی
aquatic U جانور یا گیاه ابزی
migrants U سیار جانور مهاجر
migrant U سیار جانور مهاجر
orca U جانور بزرگ دریایی
orc U جانور بزرگ دریایی
tentacles U موی حساس جانور
tentacle U موی حساس جانور
sacs U عضوکیسه مانند جانور
pleophagous U چند جانور خوار
lairs U محل استراحت جانور
lair U محل استراحت جانور
quadruped U چهارپا [جانور شناسی]
phytozoon U جانور گیاه نما
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
dolphin دولفین [جانور شناسی]
phyllopod U جانور برگ پای
sac U عضوکیسه مانند جانور
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
slugs U چارپاره جانور کندرو
shedder U جانور پوست انداز
animalcule U جانور ذره بینی
animalculum U جانور ذره بینی
arthropod U جانور مفصل دار
jumbos U جانور غول اسا
jumbo U جانور غول اسا
anteater U جانور پستاندارمورچه خوار
anteaters U جانور پستاندارمورچه خوار
slugged U چارپاره جانور کندرو
beast of ravin U جانور درنده یاشکاری
slug U چارپاره جانور کندرو
marsupials U جانور کیسه دار
amphibiotic U وابسته به جانور دوزیستی
scavengers U جانور کثافت خور
marsupial U جانور کیسه دار
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
Caspian White Fish U ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
unicorn U جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns U جانور افسانهای دارای یک شاخ
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
endozoic U دارای زندگی دردرون جانور
isopod U جانور سخت پوست بر>=< پای
Caspian kutum U ماهی سفید [جانور شناسی]
isopodan U جانور سخت پوست بر>=< پای
gast U وحشت جانور بدون اولاد
kutum [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
scalawag U جانور نحیف وکم ارزش
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
vivisector U تشریح کننده جانور زنده
lyncean U مانند جانور سیاه گوش
vermin U جانور افت حشرات موذی
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com