Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bridgehead
U
پایگاه درکنار دریا
bridgeheads
U
پایگاه درکنار دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
ashore
U
درکنار
along by
U
درکنار
beside
U
درکنار
by
U
درکنار
besides
U
درکنار
sidelong
U
درکنار
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
get it all together
<idiom>
U
همه چیز درکنار هم
kilian position
U
وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
roll back
U
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
flank
U
از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanking
U
از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanked
U
از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
bazer
U
سوارکاری که درکنار گاومیراند و او را در مسیری قرار میدهد تا گاوباز بهتربتواند روی ان بپرد
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
languages
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
U
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
assembles
U
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assemble
U
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled
U
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
zone bits
U
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
post-
U
پایگاه
posts
U
پایگاه
post
U
پایگاه
posted
U
پایگاه
aboard
U
در پایگاه
platform
U
پایگاه
stations
U
پایگاه
station
U
پایگاه
platforms
U
پایگاه
lodgment or lodge
U
پایگاه
status
U
پایگاه
campound
U
پایگاه
stationed
U
پایگاه
site
U
پایگاه
sited
U
پایگاه
sites
U
پایگاه
base development
U
تهیه پایگاه
automatic take
U
تغییر پایگاه
data base
U
پایگاه داده ها
data banks
U
پایگاه داده ها
data banks
U
پایگاه داده
data bank
U
پایگاه داده ها
advance base
U
پایگاه جلو
encampments
U
اردو پایگاه
data bank
U
پایگاه داده
air force base
U
پایگاه هوایی
achieved status
U
پایگاه اکتسابی
social status
U
پایگاه اجتماعی
outpost
U
پایگاه مرزی
base camp
U
پایگاه مبنا
encampment
U
اردو پایگاه
class status
U
پایگاه طبقهای
spaceport
U
پایگاه فضایی
battle station
U
پایگاه جنگی
air bases
U
پایگاه هوایی
battle station
U
پایگاه رزمی
base of operations
U
پایگاه عملیات
air base
U
پایگاه هوایی
base map
U
نقشه پایگاه
base development
U
ساختن پایگاه
base defense
U
پدافند پایگاه
base defense
U
پدافند از پایگاه
space stations
U
پایگاه فضایی
space station
U
پایگاه فضایی
base command
U
فرماندهی پایگاه
outposts
U
پایگاه مرزی
space platform
U
پایگاه فضایی
defense base
U
پایگاه پدافندی
databases
U
پایگاه داده ها
vacation camp
[American E]
U
پایگاه تابستانی
home port
U
پایگاه مادر
home port
U
پایگاه اصلی
naval base
U
پایگاه دریایی
filbert base
U
پایگاه فریبنده
filbert base
U
پایگاه دروغین
naval station
U
پایگاه دریایی
height of site
U
ارتفاع پایگاه
hardened site
U
پایگاه مقاوم
defense base
U
پایگاه دفاعی
professional status
U
پایگاه حرفهای
knowledge base
U
پایگاه دانش
database
U
پایگاه داده ها
knowledge base
U
پایگاه معلومات
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
landing site
U
پایگاه فرود
waterscape
U
اب دریا
channeling
U
دریا
high tide
U
مد دریا
benthos
U
ته دریا
high tides
U
مد دریا
channeled
U
دریا
channel
U
دریا
at sea
U
در دریا
sea
U
دریا
lough
U
اب دریا
flood
U
رو د دریا
on the sea
U
دریا
flooded
U
رو د دریا
overboard
U
در دریا
channelled
U
دریا
channels
U
دریا
asea
U
به دریا
seabed
U
کف دریا
mere
U
دریا
merest
U
دریا
ocean foam
U
کف آب دریا
the wave
U
دریا
sea foam
U
کف آب دریا
the deep
U
دریا
meerscham
U
کف دریا
meerschaum
U
کف دریا
asea
U
در دریا
high water line
U
خط مد دریا
holm
U
دریا
acajou
U
دریا
high water
U
مد دریا
main
U
دریا
spume
U
کف آب دریا
beach foam
U
کف آب دریا
the blue
U
دریا
seas
U
دریا
ground
U
کف دریا
sea bed
U
کف دریا
sepiolite
U
کف دریا
d.j.'s locker
U
ته دریا
floods
U
رو د دریا
bree
U
دریا
cuttlebone
U
کف دریا
cuttle bone
U
کف دریا
sea foam
U
کف دریا
sea froth
U
کف دریا
saltwater
U
اب دریا
outpost
U
پایگاه نفوذی شطرنج
commodore
U
فرمانده پایگاه هوایی
data base administrator
U
مسئول پایگاه داده ها
socioeconomic status
U
پایگاه اجتماعی- اقتصادی
distributed data base
U
پایگاه داده توزیعی
active database
U
پایگاه دادههای فعال
naval auxiliary
U
پایگاه لجستیکی دریایی
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
dinger
U
دویدن به پایگاه اصلی
database structure
U
ساختار پایگاه داده ها
data base analyst
U
تحلیل گر پایگاه داده
data base environment
U
محیط پایگاه داده
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
corners
U
طرفین پایگاه اصلی
data base specialist
U
متخصص پایگاه داده
corner
U
طرفین پایگاه اصلی
database disign
U
طرح پایگاه داده ها
database management
U
مدیریت پایگاه داده ها
data base manager
U
مدیر پایگاه داده
relational database
U
پایگاه داده رابطهای
outposts
U
پایگاه نفوذی شطرنج
data base management
U
مدیریت پایگاه داده
citadel
U
پایگاه مستحکم ارگ
foothold
U
جای ثابت پایگاه
footholds
U
جای ثابت پایگاه
citadels
U
پایگاه مستحکم ارگ
data base management
U
مدیریت پایگاه داده ها
cornering
U
طرفین پایگاه اصلی
computerized data base
U
پایگاه دادههای کامپیوتری
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
floating base
U
پایگاه شناور دریایی
entry
U
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
hardware platform
U
پایگاه سخت افزار
bare base
U
پایگاه اشغال نشده
fire support base
U
پایگاه پشتیبانی اتش
commodores
U
فرمانده پایگاه هوایی
frameworks
U
مدیریت پایگاه داده
bare base
U
پایگاه اماده نشده
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
fleet operating base
U
پایگاه عملیاتی ناوگان
hard missile base
U
پایگاه مستحکم موشک
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com