Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snipe
U
پاشله شکار کردن
sniped
U
پاشله شکار کردن
snipes
U
پاشله شکار کردن
sniping
U
پاشله شکار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sniped
U
پاشله
snipes
U
پاشله
snipe
U
پاشله
sniping
U
پاشله
guttersnipe
U
نوک دراز یا پاشله معمولی
hunt
U
شکار کردن
hunted
U
شکار کردن
hunts
U
شکار کردن
predation
U
شکار کردن
poached
U
دزدکی شکار کردن
poaches
U
دزدکی شکار کردن
poach
U
دزدکی شکار کردن
rabbit
U
شکار خرگوش کردن
bag
U
شکار کردن با تیر
bags
U
شکار کردن با تیر
rabbits
U
شکار خرگوش کردن
give tongue
U
عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
coursed
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
course
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
turtles
U
لاک پشت شکار کردن
hunt
U
اداره کردن تازیها در شکار
turtle
U
لاک پشت شکار کردن
courses
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
hunts
U
اداره کردن تازیها در شکار
to p on any one's preserves
U
در جای قورق شکار کردن
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
foxhunt
U
باتازی شکار روباه کردن
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
hunted
U
اداره کردن تازیها در شکار
hound
U
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounded
U
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounds
U
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounding
U
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
shoots
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoot
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
hunting
U
شکار کردن جستجو کردن
chasing
U
دنبال کردن شکار کردن
chases
U
دنبال کردن شکار کردن
chace
U
دنبال کردن شکار کردن
chased
U
دنبال کردن شکار کردن
chase
U
دنبال کردن شکار کردن
quarry
U
شکار
chase
U
شکار
chases
U
شکار
quarrying
U
شکار
hunting
U
شکار
hunts
U
شکار
hank
U
شکار
chased
U
شکار
hanks
U
شکار
ravin
U
شکار
chasing
U
شکار
venery
U
شکار
predatin
U
شکار
gamey
U
پر از شکار
chevy
U
شکار
chace
U
شکار
gameless
U
بی شکار
game
U
شکار
hunted
U
شکار
prey
U
شکار
quarries
U
شکار
hunt
U
شکار
ducking
U
شکار مرغابی
victims
U
دستخوش شکار
game law
U
قانون شکار
area drive
U
شکار دواندن
gamy
U
پراز شکار
to go a hunting
U
شکار رفتن
huntsman
U
شکار باز
game keep
U
پاسبان شکار
shooting
U
شکار باتفنگ
shootings
U
شکار باتفنگ
gunning
U
شکار با تفنگ
hanks
U
طعمه شکار
blood sport
U
کشتن شکار
victim
U
دستخوش شکار
fair game
U
شکار مجاز
fair game
U
شکار قانونی
king hunt
U
شاه شکار
blood sports
U
کشتن شکار
fowling
U
شکار پرنده
game
U
سرگرمی شکار
hunting district
U
شکار گاه
quarrying
U
لاشه شکار
quarrying
U
شکار موردنظر
huntsmen
U
شکار باز
quarries
U
لاشه شکار
hank
U
طعمه شکار
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
predatory habit
U
خوی شکار
hunting ground
U
شکار گاه
hunters
U
اسب شکار
shotgunner
U
شکار با تفنگ
shanking
U
شکار کوسه
whaling
U
شکار نهنگ
hunter
U
اسب شکار
quarries
U
شکار موردنظر
quarry
U
لاشه شکار
falconry
U
شکار با شاهین
quarry
U
شکار موردنظر
shoot
U
هدف گرفتن شکار
prowled
U
درپی شکار گشتن
stool
U
گروه فریبنده شکار
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
game
U
شکار گرفته شده
prowls
U
درپی شکار گشتن
prowling
U
درپی شکار گشتن
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
prowl
U
درپی شکار گشتن
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
chevy
U
فریاد هنگام شکار
raptatorial
U
لازم برای شکار
check
U
و شدن بوی شکار
checks
U
و شدن بوی شکار
raptatory
U
لازم برای شکار
ravens
U
شکار طعمه شکاری
predators
U
تغذیه کننده از شکار
predator
U
تغذیه کننده از شکار
raven
U
شکار طعمه شکاری
shoots
U
هدف گرفتن شکار
checked
U
و شدن بوی شکار
cub hunting
U
شکار بچه روباه
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
deer stalking
U
شکار اهو و گوزن
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
find
U
یافتن بوی شکار
finds
U
یافتن بوی شکار
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
retriever
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
retrievers
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
safari
U
سفر برای شکار بزرگ
safaris
U
سفر برای شکار بزرگ
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
decoy shooting
U
شکار به کمک مرغ دام
still hunting
U
شکار باروش در کمین نشستن
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
close season
U
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
hunting bow
U
کمان بلند و سنگین برای شکار
to give the tone
U
هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
covert
U
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
masks
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
still hunting
U
روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
setters
U
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
setter
U
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
stag hunting
U
شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
sported
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sports
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sport
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
falconry
U
تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
bolted
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
fowling piece
U
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
bolts
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
gamey
U
دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com