Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
through pass
U
پاس کوتاه از میان مدافعان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
syncopate
U
از میان کوتاه کردن
intermezzo
U
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
traffic
U
تجمع مدافعان
trafficked
U
تجمع مدافعان
trafficking
U
تجمع مدافعان
traffics
U
تجمع مدافعان
pass rush
U
حمله مدافعان به پاس دهنده
thread the needle
U
پاس دقیق از بین مدافعان
spike past the block
U
ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
cutback
U
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
spreads
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spread
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
cutbacks
U
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
stagger
U
یک در میان
middle part
U
میان
mongst
U
میان
among
U
میان
waistline
U
میان
omphalos
U
میان
waists
U
میان
in the midden of
U
در میان
waistlines
U
میان
shortcut
U
میان بر
staggering
U
یک در میان
into
U
در میان
mesocarp
U
میان بر
middle
U
میان
middles
U
میان
midrib
U
رگ میان
amid
U
در میان
between
U
میان
through
U
از میان
staggers
U
یک در میان
per
U
از میان
crosscut
U
میان بر
intershoot
U
در میان
centered
U
میان
overthwart
U
از میان
centre
U
میان
center
U
میان
cross country
U
میان بر
centred
U
میان
mean line
U
خط میان
mean water
U
میان اب
diameters
U
میان بر
diameter
U
میان بر
waist
U
میان
half back
U
میان
amongst
U
در میان
thru
U
از میان
middling
U
میان
in our midst
U
در میان ما
centers
U
میان
midmost
U
میان ترین
middleware
U
میان افزار
middlemost
U
میان ترین
middle weight
U
میان وزن
intercellular
U
میان یاختهای
midcourse
U
میان راه
middle finger
U
انگشت میان
navels
U
میان وسط
navel
U
میان وسط
floret of the disk
U
گلچه میان
middle sized
U
میان اندازه
intercurreace
U
در میان امدن
intercurrent
U
در میان اینده
middle age
U
میان سال
of middle a
U
میان سال
middle-aged
U
میان سال
midrange
U
میان دامنه
the means and the extremes
U
دو میان و دو کرانه
middle aged
U
میان سال
meant
U
میان مشترک
intervenes
U
در میان امدن
intervened
U
در میان امدن
intervene
U
در میان امدن
interjects
U
در میان اوردن
middleweight
U
میان وزن
interjecting
U
در میان اوردن
interjected
U
در میان اوردن
interject
U
در میان اوردن
midbrain
U
میان مغز
heartwood
U
میان چوب
inter vivos
U
در میان زنده ها
With a slender waist.
U
میان با ریک
inter se
U
میان خودشان
medius
U
انگشت میان
inter nos
U
در میان خودمان
triple space
U
دو سطر در میان
spotty
U
چنددر میان
extra-mural
U
میان دانشگاهی
high-pitched
U
میان فراز
half back
U
میان بازی کن
bummer
U
چرخ میان
short cuts
U
راه میان بر
short cut
U
راه میان بر
waists
U
میان تنه
waist
U
میان تنه
to make mincemeat of
U
از میان بردن
merlon
U
میان دو تیرکش
mesencephalon
U
میان مغز
heart wood
U
میان چوب
mediastinum
U
میان پرده
to gird up one's loins
U
میان بستن
midships
U
در میان کشتی
mesothorax
U
میان سیه
mesosphere
U
میان- سپهر
halt back
U
میان بازی کن
abrogates
U
از میان برده
halfback
U
میان بازیکن
abrogate
U
از میان برده
mesosphere
U
میان کره
diaphragm
U
میان پرده
mesoderm
U
میان پوست
diaphragms
U
میان پرده
parenthetical
U
میان دو کمانک
double space
U
یک سطر در میان
interpersonal
U
میان فردی
intermural
U
میان دیواری
internode
U
میان گره
cut of a corner
U
میان بر کردن
cut across
U
میان بر کردن
shortcut
U
میان برکردن
shortcut
U
راه میان بر
interposition
U
پا میان گذاری
interindividual
U
میان فردی
intermontane
U
میان کوه
interpolations
U
میان یابی
diaphrgam
U
میان پرده
staggered riveting
U
پرچکاری یک در میان
slim jim
U
لاغر میان
an a days
U
یک روز در میان
interlucent
U
میان تاب
decussate
U
یکی در میان
midweek
U
میان هفته
interpolation
U
میان یابی
medium term
U
میان مدت
cutoff
U
راه میان بر
insuperable
U
از میان برنداشتنی
centration
U
میان گرایی
blow in
U
حمله از میان خط
among each other
<adv.>
U
میان خودشان
short circuiting
U
میان بر زدن
ambiequal
U
میان حال
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
hollows
U
میان تهی
cross-cultural
U
میان فرهنگی
enclosure
U
میان بار
enclosures
U
میان بار
intersegmental
U
میان قطعهای
interdisciplinary
U
میان رشتهای
ambivert
U
میان گرا
osculant
U
در میان چندچیز
intertrial
U
میان کوششی
cross cultural
U
میان فرهنگی
ambiversion
U
میان گرایی
interlocate
U
در میان گذاردن
entracte
U
میان پرده
meddles
U
میان وسط
meddled
U
میان وسط
meddle
U
میان وسط
duramen
U
میان درخت
to cut off a corner
U
میان برکردن
mezzo-sopranos
U
میان صدا
mezzo-soprano
U
میان صدا
mezzo soprano
U
میان صدا
interpose
U
پا به میان گذاردن
hollow
U
میان تهی
interjectory
U
در میان اورده
interlay
U
در میان گذاردن
via
U
میان راه
midsection
U
میان بخش
interjectory
U
در میان انداخته
midrib
U
رگ میان برگ
interfluves
U
میان دو رود
hollow
<adj.>
U
میان تهی
interposing
U
پا به میان گذاردن
interposed
U
پا به میان گذاردن
interjacency
U
وقوع در میان
intergroup
U
میان گروهی
interposes
U
پا به میان گذاردن
interjacency
U
میان بودن
interludes
U
ایست میان دو پرده
interlude
U
ایست میان دو پرده
medium energy particle
U
ذره میان انرژی
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...