English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shovel U پارو
shoveled U پارو
shoveling U پارو
shovelled U پارو
shovelling U پارو
shovels U پارو
paddle U پارو
paddled U پارو
paddles U پارو
paddling U پارو
oar U پارو
oars U پارو
oarage U پارو
paidle U پارو
snow shovel U پارو
to trample on U پارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oarsman U پارو زن
paddler U پارو زن
catch U پارو به اب
rowlocks U جا پارو
oarsmen U پارو زن
rowlock U جا پارو
double banked boat U قایق دو پارو زن
boat your oars U پارو به قایق
loomed U دسته پارو
becket U حلقه پارو
looms U دسته پارو
rowlocks U ضامن پارو
loom U دسته پارو
rowlock U ضامن پارو
looming U دسته پارو
oars U پارو زدن
oar U پارو زدن
single banked boat U قایق تک پارو زن
rowed U پارو زدن
rows U پارو زدن
to ply the oar U پارو زدن
ship your oars U پارو بیرون
sculls U پارو زدن
toss your oars U پارو بالا
oars forward U پارو به جلو
oars down U پارو پایین
sculled U پارو زدن
scull U پارو زدن
row U پارو زدن
be in the money <idiom> U پول پارو کردن
to tug at the oar U بزحمت پارو زدن
double banked boat U قایق جفت پارو زن
to pull a lone oar U تنها پارو زدن
to pull a good oar U خوب پارو زدن
pull a good oar U خوب پارو زدن
oarlock U جایگاه فلزی پارو
he rows 0 to the minute U او دقیقهای سی پارو میزند
give way U فرمان با هم پارو بزنید
to row back U به عقب پارو زدن
backwater U برعکس پارو زدن
catch U بل گرفتن دخول پارو در اب
oarsman U پارو زن مسابقات قایقرانی
oarsmen U پارو زن مسابقات قایقرانی
loom U قسمت میانی پارو
backwaters U برعکس پارو زدن
die U پارو زدن شدید
looms U قسمت میانی پارو
looming U قسمت میانی پارو
loomed U قسمت میانی پارو
scull U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculls U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
catch a crab U تصادفا پارو را داخل اب کردن
finishes U بیرون اوردن پارو در هر بار از اب
thole U چوب یا میله اهرم پارو
back wash U حرکت اب در نتیجه پارو زدن
have money to burn <idiom> U پول از پارو بالا رفتن
finish U بیرون اوردن پارو در هر بار از اب
sculled U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
I've shoveled snow all the morning. U من تمام صبح برف پارو کردم.
paddling U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
butting U حلقه چرمی دور دستگیره پارو
paddle U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddled U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddles U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
feather U تیغه پارو راافقی در اب بردن و پاروزدن با مقاومت کم اب و هوا
shelling U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shells U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
pushaway U غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
strike U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
scratches U سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratch U سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratching U سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratched U سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com