English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adhoc ویژه امر مخصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
privilege U امتیاز مخصوصی اعطاکردن
smacks U مزه مخصوصی داشتن
smack U مزه مخصوصی داشتن
to smack [of] U مزه مخصوصی داشتن
smacked U مزه مخصوصی داشتن
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
hairdo U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
functioned U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
hairdos U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
functions U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
cant U باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
adm 0 U موشک مخصوصی که روی هواپیمای ب- 25 سوار شده است
built-in U تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
oilite bushing U بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
cleanest U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleaned U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleans U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
adds U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
Briefcase utility U در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
bookmarks U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
bookmark U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
adding U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
add U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
fullest U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
full U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
clevis bolt U پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
nett U ویژه
special U ویژه
paticular U ویژه
specialist U ویژه گر
particular U ویژه
special character U ویژه
specialists U ویژه گر
extra special U ویژه
idiocrasy U ویژه
priviege U حق ویژه
privilege U حق ویژه
specifics U ویژه
specific U ویژه
nets U ویژه
prerogative U حق ویژه
expresses U ویژه
specific humidity U نم ویژه
adhoc U ویژه
particulars U ویژه
express U ویژه
expressed U ویژه
expressing U ویژه
prerogatives U حق ویژه
net U ویژه
specially U ویژه
expert U ویژه گر
experts U ویژه گر
special <adj.> U ویژه
extra <adj.> U ویژه
peculiar U ویژه
lacrimal U ویژه اشک
monkish U ویژه راهبان
lachrymal U ویژه اشک
labeled cargo U کالای ویژه
kink U ویژه گی فرریز
specific gravities U گرانی ویژه
rarely U بااستادی ویژه
life guard U هنگ ویژه
byelaw U قانون ویژه
characteristics U نشان ویژه
booths U جای ویژه
monocular U ویژه یک چشم
net profit U سود ویژه
booth U جای ویژه
gastronomist U ویژه گرخوراک
indicium U نشانه ویژه
idioms U تعبیر ویژه
acoustician U ویژه گر اواشنود
eigenfunction U ویژه تابع
body guard U هنگ ویژه
bylaw U قانون ویژه
ecotype U بوم ویژه
conizance U نشان ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
characteristic function U ویژه تابع
proper value U ویژه مقدار
characteristic number U ویژه مقدار
idioms U زبان ویژه
idiom U تعبیر ویژه
eigenvalue U ویژه مقدار
habiliments U جامه ویژه
neurologist U ویژه گر اعصاب
specific gravity U گرانی ویژه
favourite or vor U ویژه مخصوص
extra equipment U متعلقات ویژه
equity capital U ارزش ویژه
endemical U ویژه یک قوم
electrical resistivity U مقاومت ویژه
idiom U زبان ویژه
characteristic root U ویژه مقدار
specific viscosity U گرانروی ویژه
specific rotation U چرخش ویژه
specific resistance U مقاومت ویژه
specific lattice U شبکه ویژه
specific humidity U رطوبت ویژه
specific heat U دمای ویژه
specific heat U گرمای ویژه
specific drawdown U افت ویژه
specific donor U دهنده ویژه
specific volume U حجم ویژه
specific weight U سنگینی ویژه
special session U نشست ویژه
extraordinary meeting U نشست ویژه
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
special effects U جلوههای ویژه
speleologist U ویژه گر غارشناسی
specific yield U ابدهی ویژه
specific weight U وزن ویژه
specific cost U هزینه ویژه
species specific U نوع- ویژه
special verdict U تصمیم ویژه
resistivity U مقاومت ویژه
relative density U گرانی ویژه
regiospecific U جهت ویژه
quantum state U ویژه حالت
proper volume U ویژه حجم
proper function U ویژه تابع
prerogatived U دارای حق ویژه
preceptorial U ویژه اموزگاری
praetorian guard U گارد ویژه
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
special symbol U نماد ویژه
special passport U پاسپورت ویژه
special party U گروه ویژه
special duty U کار ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special deposits U سپردههای ویژه
special character U دخشه ویژه
special case U مورد ویژه
special bastard U حرامزاده ویژه
special agreement U قرارداد ویژه
singular matrix U ماتریس ویژه
singular matrix U ماتریش ویژه
self weight U ویژه وزن
particular lien U حق حبس ویژه
specialities U ویژه گری
dead weights U ویژه وزن
dead weight U ویژه وزن
specialist U ویژه کار
experts U ویژه کار
specialists U ویژه کار
specialty U ویژه گری
characteristic U نشان ویژه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
juvenile U ویژه نو جوانان
stall U لژ جایگاه ویژه
stalling U لژ جایگاه ویژه
lineament U نشان ویژه
lineaments U نشان ویژه
monographs U ویژه نگاشت
monograph U ویژه نگاشت
expert U ویژه کار
garb U پوشاک ویژه
prerogative U دارای حق ویژه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
physiologist U ویژه گر فیزیولوژی
prerogatives U دارای حق ویژه
characteristically U نشان ویژه
juveniles U ویژه نو جوانان
speciality U ویژه گری
standing orders U اوامر ویژه
trait U نشان ویژه
capital U ارزش ویژه
standing order U اوامر ویژه
lingo U زبان ویژه
physiologists U ویژه گر فیزیولوژی
specializing U ویژه گری
morbid U ویژه ناخوشی
lingoes U زبان ویژه
specialize U ویژه گری
specialises U ویژه گری
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com