Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lay
U
وضع کردن مالیات
lays
U
وضع کردن مالیات
levied
U
وضع کردن مالیات
levies
U
وضع کردن مالیات
levy
U
وضع کردن مالیات
levying
U
وضع کردن مالیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rate
U
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rates
U
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
levied
U
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levied
U
مالیات وضع کردن
levies
U
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies
U
مالیات وضع کردن
levy
U
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levy
U
مالیات وضع کردن
levying
U
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levying
U
مالیات وضع کردن
regie
U
اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
to lay on
U
بستن مالیات تحمیل کردن
Other Matches
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levies
U
اخذ مالیات مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levied
U
مالیات بندی مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
tax
U
مالیات
taxation
U
مالیات
impost
U
مالیات
taxes
U
مالیات
gabel
U
مالیات
taxed
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
sess
U
مالیات
Scot
U
مالیات
cess
U
مالیات
leviable
U
مالیات بستنی
leviable
U
وضع مالیات
capital levy
U
مالیات بر سرمایه
occupation tax
U
مالیات شغل
assessments
U
براورد مالیات
succession duties
U
مالیات برارث
levy tax
U
وضع مالیات
assessments
U
وضع مالیات
assessments
U
تعیین مالیات
occupation tax
U
مالیات اصناف
assessment
U
براورد مالیات
highway user tax
U
مالیات حق عبور
incidence of taxation
U
اثر مالیات
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
capitation taxes
U
مالیات سرانه
duty free
U
معاف ار مالیات
poll tax
U
مالیات سرانه
levier
U
مالیات وصول کن
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
capital tax
U
مالیات بر سرمایه
after tax
U
پس از وضع مالیات
assessment
U
وضع مالیات
assessment
U
تعیین مالیات
ratepayer
U
مالیات دهنده
ratepayers
U
مالیات دهنده
shift of a tax
U
انتقال مالیات
neutral tax
U
مالیات خنثی
tax shifting
U
انتقال مالیات
neutral tax
U
مالیات بی طرف
double taxation
U
مالیات مضاعف
assess
U
مالیات بستن به
assessed
U
مالیات بستن بر
assessed
U
مالیات بستن به
assesses
U
مالیات بستن بر
assesses
U
مالیات بستن به
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
excise duties
U
مالیات غیرمستقیم
assess
U
مالیات بستن بر
wage tax
U
مالیات بر مزد
excise tax
U
مالیات بر مصرف
excise taxes
U
مالیات بر فروش
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
sales tax
U
مالیات بر فروش
sales tax
U
مالیات فروش
sale tax
U
مالیات بر فروش
export tax
U
مالیات بر صادرات
compulsory levies
U
مالیات اجباری
impose
U
مالیات بستن بر
non-assessable
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-taxable
<adj.>
U
معاف از مالیات
estate duty
U
مالیات بر ارث
tax-exempt
<adj.>
U
معاف از مالیات
estate duty
U
مالیات ارث
tax
U
مالیات گرفتن از
quint
U
مالیات پنج یک
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
tax year
مالیات سالانه
estate tax
U
مالیات بر املاک
taxless
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxation
U
وضع مالیات
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
kiln tax
U
مالیات فخاری
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
tax evasion
U
فرار از مالیات
tax-free
U
بخشوده از مالیات
taxable
U
مالیات بردار
taxable
U
مشمول مالیات
estate tax
U
مالیات مستغلات
taxes
U
مالیات گرفتن از
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
scatt
U
مالیات عوارض
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
death duty
U
مالیات بر ارث
impost
U
مالیات بر واردات
levying of taxes
U
وضع مالیات
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
liable to tax
U
مشمول مالیات
zero-rated
<adj.>
U
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxed
U
مالیات گرفتن از
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
capital levy
U
مالیات برسرمایه
non-taxable
<adj.>
U
بدون مالیات
octroi
U
مالیات دم دروازه
tax-exempt
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
death duties
U
مالیات بر ارث
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
income tax
U
مالیات برعایدات
free of tax
U
بدون مالیات
levies
U
مالیات بندی
progressive tax
U
مالیات تصاعدی
levy
U
وضع مالیات
corporation tax
U
مالیات بر شرکتها
levy
U
وصول مالیات
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
income tax
U
مالیات بر درامد
gabel
U
مالیات نمک
gabelle
U
مالیات نمک
total tax load
U
کل بار مالیات
taxpayer
U
مالیات پرداز
yield tax
U
مالیات بر عایدی
surcharge
U
مالیات اضافی
profits tax
U
مالیات بر سود
levies
U
وصول مالیات
taxpayers
U
مالیات دهنده
taxpayers
U
مالیات پرداز
taxpayer
U
مالیات بده
direct taxation
U
مالیات مستقیم
direct tax
U
مالیات مستقیم
taxpayer
U
مالیات دهنده
levy
U
مالیات بندی
levying
U
وضع مالیات
levying
U
وصول مالیات
tax free
U
بخشوده از مالیات
tax free
U
معاف از مالیات
tax function
U
تابع مالیات
tax in kind
U
مالیات جنسی
property tax
U
مالیات دارایی
levying
U
مالیات بندی
tax increase
U
افزایش مالیات
gift tax
U
مالیات برهبه
proportional tax
U
مالیات تناسبی
proportional tax
U
مالیات نسبی
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
tax rate
U
نرخ مالیات
tax incidence
U
عارضه مالیات
tax load
U
بار مالیات
land tax
U
مالیات بر زمین
land tax
U
مالیات ارضی
tax farmer
U
مستاجر مالیات
property tax
U
مالیات مستقلات
basis of tax
U
ماخذ مالیات
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
tax base
U
ماخذ مالیات
regressive tax
U
مالیات نزولی
taxes in kind
U
مالیات جنسی
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
tax cuts
U
کاهش مالیات
tax deduction
U
کاهش مالیات
regressive taxation
U
مالیات نزولی
tax effect
U
اثر مالیات
tax equation
U
معادله مالیات
tax exempt
U
معاف از مالیات
imposition
U
باج مالیات
rental tax
U
مالیات مستغلات
land tax
U
مالیات زمین
taxpayers
U
مالیات بده
assessing
U
مالیات بستن بر
single tax
U
مالیات انفرادی
levied
U
وضع مالیات
levied
U
وصول مالیات
income taxes
U
مالیات برعایدات
purchase tax
U
مالیات بر معاملات
stressing
U
مالیات زیادبستن
stresses
U
مالیات زیادبستن
scot-free
U
معاف از مالیات
inheritance tax
U
مالیات بر ارث
assessing
U
مالیات بستن به
scot free
U
معاف از مالیات
single tax
U
مالیات واحد
per head tax
U
مالیات سرانه
burdensome tax
U
مالیات مزاحم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com