English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
terrain U عوارض زمین
terrain features U عوارض زمین
contour U عوارض زمین
feature line U خط عوارض زمین
featuring U عوارض زمین عارضه
features U عوارض زمین عارضه
key terrain features U عوارض حساس زمین
featured U عوارض زمین عارضه
feature U عوارض زمین عارضه
relief U نقشه برداری عوارض زمین
air contographic photography U عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
terrain following U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
out door court U زمین هوای ازاد
thermokarst U عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
tolling U عوارض عبور عوارض راهداری
toll U عوارض عبور عوارض راهداری
tolls U عوارض عبور عوارض راهداری
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
duty U عوارض گمرکی عوارض
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
toll U عوارض
complication U عوارض
due U عوارض
tolling U عوارض
tolls U عوارض
complications U عوارض
taxes U عوارض
imposition U عوارض
dues U عوارض
taxed U عوارض
tax U عوارض
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
customs duty U عوارض گمرکی
scatt U مالیات عوارض
berthage U عوارض اسکله
byeffect U عوارض جانبی
toll U عوارض عبور
toll U عوارض راهداری
rate of duty U نرخ عوارض
rates and taxes U عوارض ومالیات
wharfage U عوارض باراندازی
ratepayer U عوارض دهنده
customs duties U عوارض گمرکی
ratepayers U عوارض دهنده
ratings U میزان عوارض
rating U میزان عوارض
imposition U عوارض فریب
tolls U عوارض عبور
tolling U عوارض راهداری
tolls U عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور
tollhouse U محل پرداخت عوارض
topography U تهیه نقشه از عوارض
spillover costs U عوارض منفی خارجی
tollgate U محل پرداخت عوارض
quayage U عوارض گمرکی و دریایی
tariff U عوارض تعرفه گمرکی
acoustics U علم عوارض شنوایی
river dues U عوارض استفاده از ابراهها
tollhouses U محل پرداخت عوارض
shaded relief U عوارض مشخص یا بسیارناهموار
towage U عوارض یدک کشی
tariffs U عوارض تعرفه گمرکی
hydrography U ضبط عوارض ابی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
rates U تندی سرعت عوارض
railroad tariff U عوارض راه اهن
contour map U نقشه عوارض نما
infill U عوارض روی نقشه
dutiable U مشمول مالیات و عوارض
duty free U معاف از عوارض گمرکی
rate U تندی سرعت عوارض
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
keels U کشتی زغال کش عوارض بندری
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
plane table map U نقشه مسطحه عوارض نما
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
undulant U دارای عوارض پست و بلند
keel U کشتی زغال کش عوارض بندری
pipage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
tollbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
tolbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
pipeage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
shunpike U جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
moist air U هوای تر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
tolling U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
dead air U هوای راکد
In the open air. U در هوای آزاد.
out of doors U در هوای ازاد
swelter U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
open air U در هوای ازاد
foul weather U هوای نامساعد
intake air U هوای ورودی
humid air U هوای شرجی
humid air U هوای نمناک
hot blast U هوای دم داغ
foul weather U هوای خراب
forced draft U هوای با فشار
drippy U هوای گرفته
marsh malaria U هوای مردابی
marine climate U اب و هوای دریایی
emergency air U هوای اضطراری
low air pressure U فشار هوای کم
liquid air U هوای مایع
heavy weather U هوای خراب
heavy weather U هوای طوفانی
temperate climate U اب و هوای معتدل
secondry air U هوای ثانویه
adverse weather U هوای نامساعد
broken weather U هوای بی قرار
swelters U هوای گرم
carburetor air U هوای کاربراتور
aired U هوای دم هوا
circulationg air U هوای در گردش
exhaust air U هوای خروجی
stable air U هوای پایدار
airs U هوای دم هوا
passion U هوای نفس
the open U هوای ازاد
compressed air U هوای متراکم
air U هوای دم هوا
compressed air U هوای فشرده
queen's weather U هوای باز
air breathing U هوای تنفسی
blast roasting U تشویه با هوای دم
raininess U هوای بارانی
out of door U در هوای ازاد
agglutinant U هوای التیام
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
mouthpiece U لوله هوای غواص
tire pressure U فشار هوای لاستیک
forced draft U هوای تحت فشار
lowers U هوای گرفته وابری
blow cold U هوای سرد دمیدن
dusk U هوای گرگ ومیش
air compressor U هوای فشرده ساز
blow hot U هوای گرم دمیدن
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
secondary airflow U جریان هوای فرعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com