English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
will U وصیت وصیت نامه
willed U وصیت وصیت نامه
wills U وصیت وصیت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
testament U وصیت نامه
testament U تدوین وصیت نامه
testaments U وصیت نامه
testaments U تدوین وصیت نامه
intestate U فاقد وصیت نامه
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
holograph U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holographs U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
d. will U پیش نویس یا وصیت نامه
intestacy U نداشتن وصیت نامه
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
testacy U تهیه وتدوین وصیت نامه
testamentary U وابسته به وصیت نامه
administration of a will U اجرای وصیت نامه
Other Matches
injunctions U وصیت
bequest U وصیت
injunction U وصیت
testament U وصیت
testaments U وصیت
bequests U وصیت
make one's will U وصیت کردن
making a will U وصیت کردن
make a will U وصیت کردن
intestate U متوفای بی وصیت
nuncupative will U وصیت شفاهی
intestate U بدون وصیت
possessory will U وصیت تملیکی
universal legacy U وصیت مطلق
contractual will U وصیت عهدی
hand down <idiom> U وصیت کردن
to make one's will U وصیت کردن
testator U وصیت کننده
testate U دارای وصیت
testate U وصیت کرده
testamentary U مطابق با وصیت
testamentary U وصیت شده
will U وصیت کردن
will U وصیت وصایا
bequeaths U وصیت کردن
willed U وصیت وصایا
willed U وصیت کردن
he died intestate U بی وصیت مرد
willed U وصیت وصیتنامه
wills U وصیت کردن
wills U وصیت وصایا
wills U وصیت وصیتنامه
will U وصیت وصیتنامه
bequeath U وصیت کردن
bequeathed U وصیت کردن
bequeathing U وصیت کردن
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
wills U با وصیت واگذارکردن خواستن
will U با وصیت واگذارکردن خواستن
Old Testament U پیمان یا وصیت قدیم
intestate death U موت بدون وصیت
willed U با وصیت واگذارکردن خواستن
law of succession U حقوق ارث و وصیت
intestacy U فوت پیش از وصیت
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
testate U وصیت کردن شهادت دادن
demise U انتقال دادن مال با وصیت
begueath U تملیک مال به وسیله وصیت
intestate U کسی که بدون وصیت می میرد
devises U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate U کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
restraint of marriage U شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
letters U نامه
breve U نامه
letter U نامه
post boy U نامه بر
epistle U نامه
epistles U نامه
correspoundence U نامه ها
manifested U نامه
carrier U نامه بر
carriers U نامه بر
manifests U نامه
manifest U نامه
manifesting U نامه
letter writing U نامه نگاری
letter of invitation U دعوت نامه
power of procuration U اجازه نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter writer U نامه نویس
letter writer U نامه نگاری
letters of procurator U وکالت نامه
letters of administration U قیم نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter missive U امر نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
warrant of attorney U اجازه نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
letter book U رونوشت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
letters patent U نامه سرگشاده
warrant of attorney U وکالت نامه
mailer U نامه رسان
power of procuration U وکالت نامه
power of authority U وکالت نامه
power of attorney U وکالت نامه
marriage bed U عقد نامه
marriage contract U عقد نامه
letter of attorney U وکالت نامه
full power of attorney U وکالت نامه
packet boat U کشتی نامه بر
passionary U شهادت نامه
passionary U مصیبت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
certificate of authority U اختیار نامه
light list U چراغ نامه
power of authority U اجازه نامه
power of attorney U اجازه نامه
letter of attorney U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
certificate of authority U اجازه نامه
warrant of attorney U اختیار نامه
power of procuration U اختیار نامه
power of authority U اختیار نامه
power of attorney U اختیار نامه
letter of attorney U اختیار نامه
full power of attorney U اختیار نامه
certificate of authority U وکالت نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
letter of reference U توصیه نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
circular letter U نامه اداری
collins U نامه پر سود
concession deed U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concordat U موافقت نامه
letter of reference U معرفی نامه
corrigenda U غلط نامه
credential U استوار نامه
bylaws U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
byelaw U ایین نامه
bail bond U ضمانت نامه
bill of divorce U طلاق نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of lading U بار نامه
bill of sale U بیع نامه
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
gender tree U شجره نامه
genealogical tree U شجره نامه
genealogical tree U نسب نامه
guaranty U ضمانت نامه
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
mails U نامه رسان
formulary U دستور نامه
decameron U داستان نامه
deed of conveyance U صلح نامه
deed of endowment U وقف نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of transfer U انتقال نامه
demand note U مطالبه نامه
epistoler U نامه نویس
escape chit U امان نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
dictionary U واژه نامه
glossary U واژه نامه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word book U واژه نامه
wordbook U واژه نامه
dictionary U لغت نامه
glossary U لغت نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
hear from <idiom> U دریافت نامه
Are there any letters for me? U من نامه ای ندارم؟
lexicon [dictionary] U لغت نامه
word book U لغت نامه
wordbook U لغت نامه
road book U راه نامه
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
surety bond U تضمین نامه
swamped with letters U غرق نامه
swearing formula U قسم نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com