Total search result: 204 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
smokey the bear U |
وسیله تولید کننده دود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
text U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
texts U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
search jammer U |
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت |
 |
Other Matches |
|
 |
astigmatizer U |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
 |
 |
components U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
component U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
families U |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
 |
 |
family U |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
 |
 |
laser U |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
 |
 |
lasers U |
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند |
 |
 |
sensor U |
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده |
 |
 |
producer's goods U |
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند |
 |
 |
capacity cost U |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
 |
 |
peripheral U |
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی |
 |
 |
plotters U |
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده |
 |
 |
plotter U |
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده |
 |
 |
generator U |
وسیله تولید الکتریسیته |
 |
 |
foxer gear U |
وسیله تولید صدا |
 |
 |
generators U |
وسیله تولید الکتریسیته |
 |
 |
primer U |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
 |
 |
primers U |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
 |
 |
spermary U |
غده تولید کننده منی محل تولید منی |
 |
 |
techniques U |
فنون انجام کار یا تولید وسیله |
 |
 |
technique U |
فنون انجام کار یا تولید وسیله |
 |
 |
punches U |
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت |
 |
 |
punched U |
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت |
 |
 |
punch U |
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت |
 |
 |
the producer and the consumer U |
تولید کننده و مصرف کننده |
 |
 |
smokey the bear U |
وسیله تولید پرده دود در هلی کوپتر |
 |
 |
images U |
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها. |
 |
 |
image |
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.] |
 |
 |
generate U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generated U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generating U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generates U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
sensor U |
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند |
 |
 |
producers U |
تولید کننده |
 |
 |
producer U |
تولید کننده |
 |
 |
progenitive U |
تولید کننده |
 |
 |
manufacturers U |
تولید کننده |
 |
 |
productive U |
تولید کننده |
 |
 |
manufacturer U |
تولید کننده |
 |
 |
tracked vehicle U |
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش |
 |
 |
reproducer U |
دوباره تولید کننده |
 |
 |
genie U |
تولید کننده تناسلی |
 |
 |
producers U |
تولید کننده مولد |
 |
 |
genies U |
تولید کننده تناسلی |
 |
 |
producer's risk U |
ریسک تولید کننده |
 |
 |
rational producer U |
تولید کننده منطقی |
 |
 |
manufacturers U |
تولید کننده سازنده |
 |
 |
pistillate U |
تولید کننده مادگی |
 |
 |
producer surplus U |
مازاد تولید کننده |
 |
 |
manufacturer U |
تولید کننده سازنده |
 |
 |
producer U |
تولید کننده مولد |
 |
 |
supplier U |
شرکت تولید کننده |
 |
 |
suppliers U |
شرکت تولید کننده |
 |
 |
gonocyte U |
سلول تولید کننده |
 |
 |
marginal producer U |
تولید کننده نهائی |
 |
 |
half U |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
 |
 |
absorbefacient U |
تولید کننده عمل جذب |
 |
 |
toxicogenic U |
تولید کننده محصولات سمی |
 |
 |
producer surplus U |
اضافه ارزش تولید کننده |
 |
 |
long run U |
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه |
 |
 |
g.d.p deflator U |
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی |
 |
 |
oil rich countries U |
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت |
 |
 |
homogonous U |
تولید کننده اولاد شبیه به والدین |
 |
 |
bilge blocks U |
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی |
 |
 |
producer U |
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده |
 |
 |
producers U |
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده |
 |
 |
components U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
component U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
reads U |
وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است |
 |
 |
read U |
وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است |
 |
 |
blasting machine U |
وسیله منفجر کننده |
 |
 |
exerciser U |
آزمایش کننده یک وسیله |
 |
 |
middleman U |
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد |
 |
 |
middlemen U |
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد |
 |
 |
homogamous U |
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود |
 |
 |
homogamic U |
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود |
 |
 |
launcher U |
حمله کننده وسیله پرتاب |
 |
 |
conductor U |
وسیله هادی اجرا کننده |
 |
 |
cleanser U |
وسیله یا ماده تمیز کننده |
 |
 |
cleansers U |
وسیله یا ماده تمیز کننده |
 |
 |
conductors U |
وسیله هادی اجرا کننده |
 |
 |
motorola U |
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh |
 |
 |
countervailing power U |
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود |
 |
 |
image U |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
 |
 |
images U |
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند |
 |
 |
wrming message U |
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود |
 |
 |
pcm U |
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند |
 |
 |
homogeneous computer network U |
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند |
 |
 |
COMPAQ U |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
 |
 |
ejector U |
وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج |
 |
 |
photocomposition U |
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد |
 |
 |
licences U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
licenses U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
licence U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
gyroscopes U |
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار |
 |
 |
gyroscope U |
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار |
 |
 |
external U |
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله |
 |
 |
externals U |
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله |
 |
 |
delay release sinker U |
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری |
 |
 |
chains U |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
 |
 |
chain U |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
 |
 |
generic U |
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد |
 |
 |
systems analysis U |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
 |
 |
pseudo random U |
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی |
 |
 |
carried U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
carry U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
chaff U |
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار |
 |
 |
carries U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
carrying U |
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند |
 |
 |
Hayes Corporation U |
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند |
 |
 |
bumblebee U |
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی |
 |
 |
bumblebees U |
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی |
 |
 |
spooler U |
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده |
 |
 |
device U |
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری |
 |
 |
devices U |
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری |
 |
 |
cartel U |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
 |
 |
cartels U |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
 |
 |
corrector U |
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره |
 |
 |
dependent U |
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست |
 |
 |
sudorific U |
عرق اور تولید کننده عرق |
 |
 |
rhizogenetic U |
تولید کننده ریشه ریشه اور |
 |
 |
rhizogenic U |
تولید کننده ریشه ریشه اور |
 |
 |
pilot line operation U |
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید |
 |
 |
embryophyte U |
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید |
 |
 |
confusion reflector U |
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده |
 |
 |
beach marker U |
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل |
 |
 |
second U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconded U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconding U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconds U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
self- U |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
 |
 |
fet U |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
 |
 |
euler theorem U |
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد |
 |
 |
shelf life U |
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها |
 |
 |
production overheads U |
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید |
 |
 |
increasing cost industry U |
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود |
 |
 |
planar U |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
 |
 |
derived demand U |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
 |
 |
cost fraction U |
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات |
 |
 |
declassified cost U |
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد |
 |
 |
oem U |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
 |
 |
MIDI sequencer U |
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند |
 |
 |
asynchronous U |
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند |
 |
 |
crawler U |
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده |
 |
 |
crawlers U |
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده |
 |
 |
loops U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
contentions U |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
 |
 |
contention U |
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند |
 |
 |
loop U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
looped U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
matrix U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
matrixes U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
connectivity U |
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات |
 |
 |
c & f U |
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است |
 |
 |
automatic pilot U |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
 |
 |
automatic pilots U |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
 |
 |
device U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
devices U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
built-in U |
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است |
 |
 |
simulates U |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
 |
 |
tie down U |
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن |
 |
 |
daisy chain U |
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر |
 |
 |
simulating U |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
 |
 |
simulate U |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
 |
 |
trainer U |
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی |
 |
 |
trainers U |
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی |
 |
 |
immersion proof U |
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب |
 |
 |
daisy chain U |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
 |
 |
acceleration principle U |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
 |
 |
communication U |
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود |
 |
 |
outputs U |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
 |
 |
output U |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
 |
 |
corrector U |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
 |
 |
market socialism U |
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد |
 |
 |
devices U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
device U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
mixed capitalism U |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
 |
 |
fullest U |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
full U |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
communication U |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
 |
 |
dual capable U |
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد |
 |
 |
from pillar to post U |
ازیک وسیله به وسیله دیگر |
 |
 |
handshaking U |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
 |
 |
handshakes U |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
 |
 |
handshake U |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
 |
 |
gnp gap U |
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه |
 |
 |
interserviceable U |
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی |
 |
 |
cycles U |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
 |
 |
cycle U |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
 |
 |
cycled U |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
 |
 |
sidelay U |
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ |
 |
 |
demand U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
touches U |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
 |
 |
touch U |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
 |
 |
dangerous goods by road agreement U |
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است |
 |
 |
demands U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
demanded U |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
 |
 |
phased U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
tranship U |
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری |
 |
 |
phases U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |