English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radojet U وسیله تخلیه هوا بافشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diffusion U تخلیه کردن بافشار
dustoff U وسیله تخلیه و حمل مجروحینی که روی هلی کوپتر نصب میشود
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
barometric U بافشار هوا
propulsion U بجلوراندن بافشار
flush U اب را بافشار ریختن
flushing U اب را بافشار ریختن
flushes U اب را بافشار ریختن
froissement U حرکت بافشار
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
pneumatic U بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
legg press U تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phases U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship U نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phased U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
unstuffing U تخلیه
discharged U تخلیه
unloading U تخلیه
exhausts U تخلیه
evacuates U تخلیه
evacuating U تخلیه
LSD U تخلیه
evacuation U تخلیه
disembarkation U تخلیه
discharges U تخلیه
exhaust U تخلیه
evacuate U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
discharge U تخلیه
depletion U تخلیه
evacuated U تخلیه
stripping U تخلیه
emptying U تخلیه
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
concentrator U وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
main discharge U تخلیه اصلی
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
neural discharge U تخلیه عصبی
sluiceway U دهانه تخلیه
evacuates U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
exhaust chute U ناودان تخلیه
exhaust stroke U مرحله تخلیه
medical evacuation U تخلیه پزشکی
medical evacuation U تخلیه بهداری
medical recovery U تخلیه پزشکی
surging discharge U تخلیه نوشی
evacuating U تخلیه کردن
drains U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
drained U تخلیه کردن
drain U تخلیه کردن
flaming discharge U تخلیه مشتعل
escape channel U مجرای تخلیه اب
site clearance U تخلیه کارگاه
disembark U تخلیه کردن
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
discharges U تخلیه بار
road clearance U تخلیه جاده
depopulation U تخلیه جمعیت
vacates U تخلیه کردن
residual discharge U تخلیه مانده
discharges U تخلیه الکتریکی
relief well U چاه تخلیه
discharge U تخلیه بار
catharsis U تخلیه هیجانی
discharge U تخلیه الکتریکی
point discharge U تخلیه نقطهای
vacate U تخلیه کردن
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
evacuate U تخلیه کردن
internal discharge U تخلیه داخلی
rotary discharger U تخلیه گر گردان
impulse discharge U تخلیه ضربهای
glow discharge U تخلیه تابناک
glow discharge U تخلیه تابنده
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
lightning discharge current U جریان تخلیه
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
disembarking U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
evacuated U تخلیه کردن
oscillating discharge U تخلیه مواج
high rate discharge U تخلیه شدید
undulatory discharge U تخلیه مواج
medical evacuation U تخلیه بیماران
sluices U دریچه تخلیه
sluiced U دریچه تخلیه
ozone depletion U تخلیه اوزون
sluice U دریچه تخلیه
vacated U تخلیه کردن
discharge chute U سرسره تخلیه
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
dejecta U تخلیه مدفوع
defecation U تخلیه شکم
debarkation net U تور تخلیه
unloaded U تخلیه کردن
unload U تخلیه کردن
depletion zone U ناحیه تخلیه
disembarkation U تخلیه کردن
drain cock U لوله تخلیه
discahrge pipe U لوله تخلیه
depletion layer U ناحیه تخلیه
corona discharge U تخلیه کورونا
corona discharge U تخلیه الکتریکی
air evacuation U تخلیه هوایی
battlefield evacuation U تخلیه پزشکی
clearing out [of a place] U تخلیه [فضایی]
bank sluice U دریچه تخلیه
vacating U تخلیه کردن
quit U تخلیه خانه
quitting U تخلیه خانه
blow off U شیر تخلیه
to offload U تخلیه کردن
corollary discharge U تخلیه تبعی
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
unloads U تخلیه کردن
chain of evacuation U سیستم تخلیه
abreaction U تخلیه هیجانی
brush discharge U تخلیه جارویی
area evacuation U تخلیه منطقهای
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
evacuant U تخلیه کننده
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge valve U سوپاپ تخلیه
tipper U تخلیه کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com