English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chip U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chips U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detector U وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detectors U وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
adder U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
adders U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
optical U وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
parametric U وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی
capacitor U وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
synthesizers U وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که چیزی تولید میکند
phototypesetter U وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
originate answer U مدمی که میتواند هم پیامهارا تولید کرده و هم به انهاجواب دهد
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
storage U هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند
baud rate U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
Perl U برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
image U وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
images U وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
papers U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papered U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
paper U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papering U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
cpu U پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
outputs U وسیلهای که
instrumental U وسیلهای
personal U وسیلهای
implemental U وسیلهای
output U وسیلهای که
PID U وسیلهای
literate U که میتواند بخواند
non volatile U ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
isolator U وسیلهای که قط ع میکند
smoker U وسیلهای که تولیددودکند
smokers U وسیلهای که تولیددودکند
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
NVRAM U ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
rising mine U مینی که میتواند به سطح اب بیاید
magnetic tapes U وسیلهای با نوک مغناطیسی
idled U ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle U ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idlest U ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
instrumental conditioning U شرطی شدن وسیلهای
idles U ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
magnetic tape U وسیلهای با نوک مغناطیسی
dynamically U مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machines U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
doubled up U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
world is one's oyster <idiom> U هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
answer/originate U که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
machine U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
machined U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
stating U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
state- U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
state U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
dynamic U مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
enclosures U پوشش محافظ برای وسیلهای
readout U وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
enclosure U پوشش محافظ برای وسیلهای
steering wheel puller U وسیلهای که غربالک رابیرون میکشد
fire lit U وسیلهای که با اتش روشن شود
boomeranging U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerang U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
waterspouts U لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
cushion U وسیلهای که شبیه تشک باشد
cushioned U وسیلهای که شبیه تشک باشد
boomerangs U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
waterspout U لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
cushions U وسیلهای که شبیه تشک باشد
suppressor U وسیلهای که مانع را حذف میکند
compensator U وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
cushioning U وسیلهای که شبیه تشک باشد
smarter U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarting U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarts U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarted U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
counter check U چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
scope U محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
smart U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
an economist of time U کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
smartest U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
bi fuel U موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
alternative U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
alternatives U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
burn through range U مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
transient U وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
coder U وسیلهای که یک سیگنال را رمز گذاری میکند
erasers U وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند.
barcropper U وسیلهای که میل گرد را قطع میکند
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
carriers U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
stabilisers U وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
stabilizer U وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
transients U وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
eraser U وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند.
logger U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
continuous U وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
omr U وسیلهای که علامتها و خط وط خاص را تشخیص میدهد
displaying U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
burners U وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
meanest U متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
meaner U متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
mean U متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
displays U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
loggers U وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند
loggers U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
logger U وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند
displayed U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
viscosimeter U وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
burner U وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
display U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
lure U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
luring U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lures U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
bounds U محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
T link U که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
asr U وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
failure U متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
pickup field U زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
wryneck U یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
failures U متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
microscopist U کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
buckets U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bi directional U داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
paralleling U وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel U وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled U وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
aerodynamic blockage thrust reverser U وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
parallelling U وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
feeds U وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
transmitters U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
feed U وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
simulator U وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
simulators U وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
parallels U وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
compliant U وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود
feeds U وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com