English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
annulus U حلقه حلقوی
tool U دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
staggy U دارای علائم ونشانههای نر
gears U ابزار وسایل لباس مخصوص
geared U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
motor tool U ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
diversiform U دارای اشکال مختلف
filet U توری دارای اشکال مربع
imagery collateral U وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
ring and bead sight U دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
soft ware U وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
universal receiver U گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
legend U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legends U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
write enable ring U حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
nest U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
looped U حلقه درون حلقه دیگر
crispest U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops U حلقه درون حلقه دیگر
crisps U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop U حلقه درون حلقه دیگر
crisper U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
orbiculate U حلقوی
ring cartilage U حلقوی
terete U حلقوی
annulated U حلقوی
cricoid U حلقوی
loop code U کد حلقوی
convolute U حلقوی
sigmoid U حلقوی
vortiginous U حلقوی
annular U حلقوی
annulate U حلقوی
vortical U حلقوی
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
symbols U علائم
zaph dignbats U علائم زف
loop antenna U انتن حلقوی
ring tension U کشش حلقوی
fairy ring U قارچ حلقوی
snap ring U خار حلقوی
peristalsis U حرکات حلقوی
ringbolt hitching U خفت حلقوی
interlocking U حلقوی بافتن
ring armature U ارمیچر حلقوی
bustle pipe U لوله حلقوی
ring U جسم حلقوی
ring nebula U ابری حلقوی
ring nebula U سحابی حلقوی
ring network U شبکه حلقوی
verticillation U ارایش حلقوی
annular eclipse U کسوف حلقوی
curl field U میدان حلقوی
annular burner U مشعل حلقوی
cup point U تیزی حلقوی
annular projection U برامدگی حلقوی
loop knot tie U گره حلقوی
annular jet U فوران حلقوی
apple ring fender U دفرای حلقوی
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
ringing U حلقوی شدن
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
vortexes U جریان حلقوی یا گردابی
bagel U نان شیرینی حلقوی
atoll U جزیره مرجانی حلقوی
lyraring nebula U سحابی حلقوی شلیاق
vortices U جریان حلقوی یا گردابی
lyraring nebula U ابری حلقوی شلیاق
wake U جریانهای حلقوی بال
waked U جریانهای حلقوی بال
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
vortex U جریان حلقوی یا گردابی
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
convoluted U بهم تابیده حلقوی
atolls U جزیره مرجانی حلقوی
circular shift U تغییر مکان حلقوی
wakes U جریانهای حلقوی بال
induction ring heater U گرمکن حلقوی القائی
symptom U علائم مرض
hazard signs U علائم خطر
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
symptoms U علائم مرض
sound signal علائم صدا
shading symbols U علائم سایهای
signal transformation U ترادیسی علائم
facing U علائم ریاضی
facings U علائم ریاضی
signalman U متصدی علائم
sinusoidal signals U علائم سینوسی
signal fidelity U وفاداری علائم
signal man U متصدی علائم
signal regeneration U باززایی علائم
character set U مجموعه علائم
supervisory signals U علائم نظارتی
erection marks U علائم نصب
mathematical symbols U علائم ریاضی
indication signs U علائم راهنمائی
economic indicator U علائم اقتصادی
symbolic string U رشته علائم
identification signs U علائم تشخیص
schematic symbols U علائم الگویی
symbolic table U جدول علائم
epiphenomenon U علائم ثانویه
control signals U علائم کنترلی
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
uncoil U غیر حلقوی کردن یا شدن
mantle ring U تیر حمال حلقوی شکل
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
uncoils U غیر حلقوی کردن یا شدن
toothed ring armature U ارمیچر حلقوی دندانه دار
uncoiled U غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling U غیر حلقوی کردن یا شدن
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
emblazonment U تزئین با نشان و علائم
number plates U پلاک علائم مشخصه
legend U فهرست علائم واختصارات
nomenclature U فهرست علائم واختصارات
dual intensity U تاکید علائم خاص
legends U فهرست علائم واختصارات
syndrome U علائم مشخصه مرض
pictograph U نشان یا علائم تصویری
semiotic U وابسته به علائم مرض
semiotic U مکتب علائم رمزی
semeiotic U مکتب علائم رمزی
baud rate U نسبت علائم درثانیه
semeiotic U وابسته به علائم مرض
prodrome U علائم اولیه مرض
tablature U نوعی علائم موسیقی
syndromes U علائم مشخصه مرض
symptomatic U حاکی از علائم مرض
number plate U پلاک علائم مشخصه
purl U حلقه حلقه شدن
quoit U حلقه پرتاب حلقه
purled U حلقه حلقه شدن
purls U حلقه حلقه شدن
wreathy U حلقه حلقه شده
eye bolt U حلقه حلقه اتصال
convolute U حلقه حلقه کردن
purling U حلقه حلقه شدن
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
coil antenna U انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
morsecode U علائم رمز تلگرافی مرس
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
discriminate U با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminated U با علائم مشخصه ممتاز کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com