Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
light armor
U
وسایل زرهی سبک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armor protection
U
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
armor
U
زرهی
rmour
U
زرهی
antitank
U
ضد زرهی
armorial
U
زرهی
armored
U
زرهی
armoring
U
زرهی
armor
U
زرهی کردن
armored vehicle
U
خودروی زرهی
sheathed cable
U
کابل زرهی
armor
U
رسته زرهی
armor group
U
گروه زرهی
armor plate
U
ورق زرهی
armor protection
U
حفافت زرهی
armored artillery
U
توپخانه زرهی
armored cavalry
U
سوار زرهی
armored infantry
U
پیاده زرهی
mechanized
U
پیاده زرهی
shell
U
زرهی پوشش
shells
U
زرهی پوشش
cavalry
U
سوار زرهی
armour
U
زرهی کردن
shelling
U
زرهی پوشش
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
armor sweep
U
عملیات پاکسازی زرهی
panzer
U
لشگر زرهی المانی
armor plate
U
حفاظ یا پوشش زرهی
composite armor
U
نیروی زرهی مرکب
armored reconnaissance vehicle
U
خودروی شناسایی زرهی
armor plate rolling mill
U
دستگاه نورد ورق زرهی
armor plate planer
U
ماشین رنده ورق زرهی
coil up
U
جمع شدن ستون زرهی
achievement of arms
U
مجموعه ای از نشان های زرهی
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
domes
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
composite squadron
U
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
scout car
U
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
media
U
وسایل
assets
U
وسایل
plants
U
وسایل
plant
U
وسایل
accouterment
U
وسایل
facilities
U
وسایل
furniture
U
وسایل
means
U
وسایل
cable accessory
U
وسایل کابل
building plant
U
وسایل ساختمان
salvage
U
وسایل اسقاطی
captured material
U
وسایل اغتنامی
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
fitment
U
وسایل نصب
fitments
U
وسایل نصب
scuba diving
U
غواصی با وسایل
erosion
U
فرسایش وسایل
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
salvages
U
وسایل اسقاطی
attachment
U
وسایل وابسته
installing
U
از کارانداختن وسایل
salvaging
U
وسایل اسقاطی
install
U
از کارانداختن وسایل
artificial suporters
U
وسایل محافظتی
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
installs
U
از کارانداختن وسایل
salvaged
U
وسایل اسقاطی
mnemonics
U
وسایل یادیار
bedding
U
وسایل خواب
utensil
U
وسایل اسباب
means
U
استطاعت وسایل
accessory equipment
U
وسایل یدکی
utensils
U
وسایل اسباب
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
sundry items
U
وسایل متفرقه
war material
U
وسایل جنگی
mess kit
U
وسایل غذاخوری
mess gear
U
وسایل غذاخوری
means of production
U
وسایل تولید
subsistence
U
وسایل زیست
loading facilities
U
وسایل بارگیری
furtherance
U
تهیه وسایل
Home appliances
U
وسایل خانگی
pool equipment
U
وسایل تعمیرگاه
layouts
U
ترتیب وسایل
layout
U
ترتیب وسایل
sonic equipment
U
وسایل اوازی
sonic equipment
U
وسایل اوایی
tentage
U
وسایل چادرزنی
tentage
U
وسایل چادرها
test equipment
U
وسایل ازمایش
tools of research
U
وسایل تحقیقات
rigging warrant
U
فهرست وسایل
push botton
U
وسایل خودکار
tentage
U
وسایل چادر
essential elements
U
وسایل ضروری
utility
U
وسایل رفاهی
fabricator
U
سازنده وسایل
cryptomaterial
U
وسایل رمز
communication channels
U
وسایل ارتباطی
scuba diver
U
غواص با وسایل
artificial aids
U
وسایل کمکی
cryptodevice
U
وسایل رمز
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
incoming traffic
U
جاده وسایل که می آیند
twin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
gate
U
وسایل ورود ورودیه
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
salvage
U
اوراق کردن وسایل
accommodation
U
منزل وسایل راحتی
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
accommodations
U
منزل وسایل راحتی
gates
U
وسایل ورود ورودیه
salvages
U
اوراق کردن وسایل
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
trade something in
<idiom>
U
تعویض وسایل کهنه
banks
U
مجموعهای از وسایل مشابه
gasmen
U
مکانیک وسایل گازسوز
gimmickry
U
وسایل اغفال یا تقلب
splint
U
وسایل شکسته بندی
bank
U
مجموعهای از وسایل مشابه
gasman
U
مکانیک وسایل گازسوز
pictorial
U
وسایل تصویری یا تصویرنهایی
unaccommodated
U
بدون وسایل راحتی
plug
U
ورودی که به وسایل مختلف
plugging
U
ورودی که به وسایل مختلف
plugs
U
ورودی که به وسایل مختلف
utensil plug
U
دو شاخه وسایل برقی
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
gun bag
U
کیسه وسایل توپ
hi fi
U
وسایل ایجاد صدا
authentication equipment
U
وسایل تعیین نشانی
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
attachment plug
U
دوشاخه وسایل برقی
athletic suporters
U
وسایل محافظتی ورزشکار
high lift device
U
وسایل برای زیاد
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
golf bag
U
کیف وسایل گلف
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
clamping device
U
وسایل قید و بست
clamping fixture
U
وسایل قید و بست
condensation trail
U
مجموعه وسایل انجماد
coupler plug
U
دوشاخه وسایل الکتریکی
caddy
U
حامل وسایل بازیگر
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
deck load
U
وسایل روی پل کشتی
demolition kit
U
جعبه وسایل تخریب
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
individual reserves
U
وسایل ذخیره انفرادی
gripping appliance
U
وسایل بست و مهارکنندگی
aids to navigation
U
وسایل کمک ناوبری
characteristics
U
مشخصات ومختصات وسایل
sail locker
U
انبار وسایل ملوانی
apparatus
U
اسباب و وسایل ژیمناستیک
salvage group
U
گروه بازیابی وسایل
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
processes
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
servicae life
U
عمر خدمتی وسایل
process
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
aircraft arresting complex
U
وسایل مهار هواپیما
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
means are not a
U
وسایل فراهم نیست
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
navigational aids
U
وسایل کمک ناوبری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com